تمشک اوجی

می نویسم پس هستم

می نویسم پس هستم

آخرین مطالب
پیوندها

۴۳ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۹:۴۵۱۳
دی
 
گویند روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرت‌طلبی و دیگر شرارت‌ها بود. ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر می‌رسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد. کسی از او پرسید: «این وسیله چیست؟»
شیطان پاسخ داد: «این نومیدی از توانایی‌های خود و رحمت خدا است.»
آن مرد با حیرت گفت: «چرا این قدر گران است؟»
شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: «چون این مؤثرترین وسیله من است. هرگاه سایر ابزارم بی‌اثر می‌شوند، فقط با این وسیله می‌توانم در قلب انسان‌ها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، می‌توانم با او هر آنچه می‌خواهم بکنم
تمشک اوجی
۰۴:۵۴۱۳
دی
 
«تو ای عالم اسلامی، تو ای بی‌وفا! علوم آل محمد (ص) و معارف الهی را تحصیل نمودی آنگاه که افکارت به دین معارف نورانی پرورش یافت و در گلستان نورانی حق پروبالی یافتی روش و لباست را تغییر دادی و در صف بدعت‌گزاران و ظالمین قرار گرفته بی‌رحمانه با جعل قوانین خلاف اسلام و اجرای نقشه‌های دشمنان اسلام همه روزه بر پیکر اسلام ضربات شدیدی نواختی؛ تو ای بی‌وفا بشر! ای کاش وفا‌داری را ازسگ آموخته‌ بودی؛ تو برای مرجعیت و ریاست خود آن قدری که کوشیدی به خدا برای حفظ اساس اسلام یک‌هزارم آن در تمام مدت عمرت کوشش نکردی. به خدا آنگاهی که احساس کوچکترین خطری برای عنوان و مقام دنیای خود کنی، مهیای هر اقدامی و تکفیر و تفسیقی می‌باشی و گرچه به بنیاد مقدس اسلام لطماتی وارد آید، اما اگر در پیش چشمت محصول مصائب انبیا و محمد و آل محمد (ص) و محصول خون مقدس حضرت سیدالشهدا حسین بن فاطمه (ع) جگر گوشه پیغمبر (ص) را آتش زنند تا جایی که برای شخصیت خود احساس خطر نکنی باکت نیست و بر روی خود نمی‌آوری…
تو ای بی‌وفا! اگر در محراب و بر منبر و مسند پیغمبر(ص) و مرجعیت اسلام هم قرار گرفتی با دشمنان دنیاپرست اسلام بیشتر تماس می‌گرفتی و مهربانتر بودی و با دلسوختگان و فداکاران اسلام و علما فداکار و دلسوخته و رنج کشیده اسلام و اولیای خدا درشتی و مخالفت نمودی به حدی که برای جنگیدن با آن‌ها و پشتیبانی کردن از دشمنان اسلام به خاطر حفظ منافع دنیای خود از عناوین روحانیت و اسلام هم برعلیه آن دلسوختگان اسلام و دین خدا استفاده نمودی؛ آخ، آخ ای بشر بی‌وفا! به خدا سگ باوفا از تو بی‌وفا شریف‌تر است.
(اولیک کالا نعام بل هم اضل سبیلا) ای کاش سگی بودی و به قدر سگی از ولی نعمت پرمهر خود دفاع می‌کردی.»

سید مجتبی نواب صفوی (پس از طرد از سوی آیت الله العظمی بروجردی ره)، راهنمای حقایق
Show less
1
Ali. K's profile photo
تمشک اوجی
۰۴:۴۹۱۳
دی
 
و روایت شده است که مالک بر عبدالملک بن صالح – امیر مدینه – وارد شد و ساعتی نشست. امیر غذا و نیز آب برای شستن دست‌ها خواست و دستور داد ابتدا برای مالک آب بیاورند.
مالک به او گفت: اباعبدالله (یعنی خودش) دستش را نمی‌شوید.
عبدالملک پرسید: چرا؟
مالک گفت: این کاری نیست که اهل علم سرزمین ما بدان عمل نمایند بلکه این عمل از کارهای ایرانیان است و عمر از انجام کارهای ایرانیان نهی کرده است. عمر هر وقت غذا می‌خورد، دستش را با کف پایش پاک می‌کرد.

القاضی عیاض (م ۵۴۴هـ)، ترتیب المدارک وتقریب المسالک
Show less
تمشک اوجی
۰۴:۴۳۱۳
دی
 
... و اما لعن و معنى آن راندن و دور کردن از خداست، پس شکى در بدى آن نیست و جایز نیست شرعا لعن کردن بر کسى مگر کسى که متصف به صفتى باشد که آن صفت به نص شریعت موجب دورى او از خدا باشد و مجوز لعن او باشد.و ذم شدید در اخبار در خصوص لعن کردن رسیده. 
و حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - فرمودند که:
«چون لعنت از دهان شخصى بیرون آید میان او و آن شخص که به او لعنت شده تردد مى کند، اگر آن شخص مستحق لعن باشد به او متعلق مى شود و اگر نباشد به صاحبش برمى گردد» .
و از این حدیث مستفاد مى گردد که: لعن به کسى که سزاوار لعن نباشد، بر مى گردد به لعن کننده.
پس باید نهایت احتراز را نمود و لعن نکرد کسى را مگر آنانى که از صاحب شریعت مقدسه تجویز لعن ایشان شده.
و والد ماجد حقیر - قدس سره - در کتاب «جامع السعادات » فرموده است که: آنچه [در شریعت] تجویز شده، لعن کردن به کافرین و فاسقین و ظالمین است. - همچنان که در قرآن وارد شده است -  و شکى در جواز لعن اینها بر سبیل عموم نیست، به این نوع که بگوئى: «لعنة الله على الکافرین یا على الظالمین یا على الفاسقین »
و فرموده اند که: شخصى متصف به یکى از این صفات باشد حق آن است که مى توان او را لعن کرد.

و توهم این را که شخص معین گاه است از این صفت توبه کند و با اسلام و با توبه از دنیا برود راهى ندارد، زیرا که مستفاد از قرآن و احادیث آن است که: شخص معینى را لعن مى توان نمود. بلکه از اخبار برمى آید که لعن بر بعضى از اهل جهود و عناد بهترین عبادات و اقرب قربات است خداى تعالى در حق جماعتى مى فرماید:
«اولئک علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین »
و در حق جماعتى دیگر مى فرماید:
«اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون ».
و حضرت پیغمبر - صلى الله علیه و آله - فرمودند که:
«خدا لعنت کند دروغگو را و اگر چه به مزاح باشد»
و چون ابو سفیان هزار بیت در هجو آن سرور گفت، آن حضرت فرمودند:
«پروردگارا! من شعر نمى توانم گفت و سزاوار من نیست که شعر بگویم به عوض هرحرفى از این اشعار او را هزار لعنت کن »
و حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - جماعتى را لعن کردند.
و مروى است که آن جناب در قنوت نمازهاى واجبى، معاویه و عمرو عاص و ابو موسى اشعرى و ابو الاعورسلمى را لعن مى فرمودند.
و چنانچه لعن ایشان را از جمله عبادات نمى دانستند با وجود اینکه حلم او از همه مردم بیشتر و گذشت او از همه افزون تر بود در نماز این اشخاص را لعن نمى فرمودند.
و در روایتى دیگر است که:
«آن حضرت در قنوت نمازهاى نافله دو بت قریش را که ابو بکر و عمر است لعن مى نمود»
و حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - در عقب هر نمازى چهار مرد را لعن مى کردند.
و کسى که ملاحظه کند رفتار حضرت امام حسن - علیه السلام - را با معاویه علیه اللعنه و اصحاب او که چگونه به آنها لعن مى کردند و احادیث و اخبارى که در لعن مستحقین لعن از رؤساى اهل ضلال باسمائهم رسیده تتبع کند مى داند که این از شعار دین است.
و حضرت کاظم - علیه السلام - ابو حنیفه را لعن فرمودند.

و منع از لعن که رسیده است در لعن بر کسى است که مستحق آن نباشد.

و بالجمله لعن کردن به رؤساى ظلم و ضلالت و مجاهرین به کفر و فسق جایز و بلکه مستحب است و بر غیر اینها حرام است، تا یقین نشود که متصف است به یکى ازصفاتى که موجب لعن مى شود، و باید یقین به این کند و به مجرد ظن و تخمین نمى توان اکتفا نمود.


‌ ملا احمد نراقی [درگذشته 1244 هـ ق]، معراج السعادة
تمشک اوجی
۱۹:۱۷۱۱
دی
 
فکر فحشاء و گناه از لحاظ فقهی مثل خود فحشاء گناه نیست. ولی باطن آدم رو که تیره می کنه.
 مثل خانه ای که تازه رنگ شده و توش آتش روشن کنید. خود خانه آتش نمی گیره ولی دود آتش خانه رو سیاه می کنه.

حجه الاسلام #مسعود_عالی 
تمشک اوجی
۱۸:۳۸۱۱
دی

سمعنا ابا عبد الله علیه السلام و هو یلعن فی دبر کل مکتوبة أربعة من الرجال و أربعا من النساء فلان و فلان و فلان و معاویة و یسمیهم و فلانة و فلانة و هند و أم الحکم أخت معاویة
صدای امام صادق را شنیدیم که پس از هر نماز واجب چهار مرد و چهار زن را لعن می‌کرد. فلان و فلان و فلان و معاویه - نام آنها را می‌برد - و فلانه و فلانه و هند و ام حکم خواهر معاویه.

الکافی، کتاب الصلاة، باب التعقیب بعد الصلاة و الدعاء،ح10

تمشک اوجی
۱۸:۳۵۱۱
دی

Saeed k

Shared publicly  -  12:08 PM
 
ذره ذره قطع گردد وانگهی.صحرا شود.
تمشک اوجی
۱۸:۲۷۱۱
دی
 
«و حدیث حذیفه هیچ اعتباری ندارد چرا که راوی آن ولید بن جمیع است که بیچاره‌ای است که گمان نمی‌کنیم حتی واضع اصلی حدیث را هم بشناسد و هموست که روایاتی چند نقل کرده که ابوبکر، عمر، طلحه و سعد بن ابی وقاص کسانی بودند که در آن گردنه در تبوک، قصد هل دادن و ترور پیامبر ص را داشتند. و این دروغی آشکار است که خدا واضعش را رسوا کند و استناد به آن ممکن نیست والحمد لله رب العالمین» 

ابن حزم ( م 456 هـ ) ، المحلی

گزارش فوق از ابن حزم - بزرگ حدیث شناس اهل سنت - است که با صراحت از وجود چندین روایت در میان اهل سنت خبر می‌دهد که عمر و ابوبکر را جزء ترورکنندگان پیامبر ص در جریان ترور معروف عقبه - هل دادن شتر پیامبر ص در گردنه ای در تبوک - معرفی کرده‌اند، روایاتی که به روشنی در طول تاریخ سانسور شده اند و امروز هیچ اثری از آنها نمیبینیم!
نکته جالبتر اعتراف ابن حزم به این نکته است که مشکل این روایات وجود راوی هالکی به نام ولید بن جمیع است، گویا ابن حزم فراموش کرده که این شخص شیخ مسلم - صاحب صحیح مسلم معروف! - است و در 4 کتاب از صحاح سته از وی روایت نقل کرده اند :)

شدیدا توصیه می‌کنم این کلیپ صوتی حدودا 3 دقیقه‌ای را دانلود کنید، استاد حدیث ما در مورد وضعیت حدیث و راوی آن میان اهل سنت نکات بسیار خوب و سودمندی گفتنه اند: (لینک مستقیم، MP3 ، 1.4 MB )
http://archive.org/download/TeroreAghabe/TeroreAghabe.mp3
تمشک اوجی
۱۱:۰۴۱۱
دی


اول کاری که در مبحث سیر به سمت طهارت نفس توصیه می شود دایم الوضو بودن است.

حتی می فرمایند اگر وضو هم داری و احساس کسالت و بی حالی کردی یا به خلایق بر خوردی و در تو تیرگی حاصل شد روی وضو دوباره وضو بگیر که الوضوء علی الوضو نور علی نور.

دو نوع طهارت در بدن موجود است.اول طهارت ظاهری و دوم باطنی.

طهارت ظاهری عبارت است از پاک نمودن بدن از تمامی نجاسات و آلودگی ها.علما بر این موضوع دقت دارند چنانچه در احوال عرفا دیده شده حتی اگر لباس منزلشان لکی بر آن حاصل می شد آن را عوض کرده و می فرمودند ملایکه اینگونه خوش ندارند.یا ذکر گفتن اشیا با آلودگی سازگار نیست چه رسد به نجاست. که (و ان من شیء الا یسبح بحمده) این طهارت ظاهری باعث تنظیم رزق مادی می شود.

دقت شود لطفا در مورد طهارت ظاهری بسیار توصیه شده که حتی در مورد اطفال نیز رعایت گردد.اگر فرزند خردسالی دارید در طهارت او دقت کنید.هرگز او را در نجاسات باقی نگذارید.درست تطهیر فرمایید.در مقابل جمادات و نباتات او را سر پا نگیرید.دقت کنید رو به قبله نباشد.همه اینها باعث می شود او مستقیم بار آید و تعادل روح و نفس بیابد.در مقابل اشیا عالم او را برهنه نکنید.نگویید کودک است.روح او کودک نیست.

عالم و جهان آفرینش هم ظاهر دارد و هم باطن.باطن عالم پاک است لذا اگر در ظاهر عالم جایی طاهر نباشد چون با باطن آن موافق نیست علیه آن بر می آید.لذا جایی که بی نماز است ملایک نمی آیند.و فردی که طهارت ندارد،روزی ای را که خداوند وعده کرده می دهد را هم باید به سختی کسب کند.عالم طاهر است ما حق نداریم بدون طهارت و وضو در آن راه برویم!! طهارت ظاهری علاوه بر تنظیم رزق ظاهری باعث افزایش رزق مادی هم می شود و هم فرد تعادل می یابد.

اگر اهل افراط و تفریطی دایم الوضو باش.

اگر روزی ات را سخت حاصل می کنی دایم الوضو باش.

اگر روزی معنوی می خواهی دایم الوضو باش.

اگر مرتکب خطایی شدی توبه کن و وضو بگیر.

تمشک اوجی
۱۰:۵۹۱۱
دی

گاهی مشاهده میشودکه از لفظ عسگری (باگاف)برای خطاب امام یازدهم استفاده میشود که این کاملا اشتباه میباشد,

زیرا ما در عربی حرف(گاف)نداریم وصحیح آن عسکری(با کاف)میباشد.
در ضمن بهتراست این رابدانیم که وهابیت لفظ اشتباه عسگری(باگاف)را بکارمیبرد زیرا معنی آن میشود بی دانه ومنظور آنها این است که امام حسن عسکری(علیه السلام)هیچ گاه فرزندی نداشتند,
پس بهتر است که در نوشتن اسم امام خیلی خیلی دقت کنیم.

hebat karimi

تمشک اوجی