تمشک اوجی

می نویسم پس هستم

می نویسم پس هستم

آخرین مطالب
پیوندها

۹ مطلب با موضوع «خلاصه نویسی هام» ثبت شده است

۰۵:۵۷۲۷
دی

 روزی سعد بن عبدالله که از علمای شیعه بود در قم با شخصی از اهل سنت به مناظره پرداخت.
آن شخص گفت: شما مى گویید ابوبکر و عمر منافقانه به اسلام ایمان آورده اند و به همین جهت، مدّعى هستید که آن ها در عقبه ـ هنگام بازگشت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از تبوک ـ مى خواستند پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)را به قتل برسانند. 
بگو ببینم: چطور ممکن است؟ ابوبکر که از شک و تردید مبرّا بوده! و عمر که حامى نهاد اسلام بود! منافق باشند؟ 
آیا آن ها با میل و رغبت اسلام آوردند یا این که اجباراً مسلمان شده بودند؟ 
سعد بن عبدالله پیش خود گفت : اگر بگویم آن ها مجبور به اقرار به اسلام بوده و منافقانه ایمان آورده اند، صحیح نخواهد بود.
. در صدر اسلام نیز ایمان مردم به دلیل زور و فشار نبود، بلکه بالعکس فشار بیش تر از ناحیه مشرکین بود.
در نتیجه آن شخص اهل سنت را ترک کرد،  چون جوابی برایش نداشتم.
در ادامه سعد بن عبدالله  می گوید
از سوى دیگر، طومارى داشتم  که بیش از چهل مسأله سخت که پاسخگویى براى آن ها پیدا نکرده بودم، در آن نوشته بودم تا از بهترین همشهریم یعنى احمد بن اسحاق قمى (1) ـ که از اصحاب امام حسن عسکرى(علیه السلام)بود ـ بپرسم. 
آن روزها احمد بن اسحاق قمى براى ملاقات امام حسن عسکرى(علیه السلام)به سامرا رفتیم
احمد بن اسحاق خورجینى به دوش انداخته و آن را با پارچه اى مازندرانى پوشانده بود که حدود صد و شصت کیسه مسکوکات طلا و نقره در آن بود که هر کیسه اى به مُهر صاحبش ممهور بود.
پسر بچه اى روى زانوى راستش امام حسن عسکری ع نشسته بود، انار زرینى که از تکه هاى کوچک ترى به طرز ماهرانه ترکیب یافته بود در برابر مولایمان امام حسن عسکرى(علیه السلام)قرار داشت که نقش هاى زیبایى روى آن کشیده شده بود مى درخشید، که یکى از رؤساى بصره به حضرت اهدا کرده بود.
قلمى در دست امام(علیه السلام)بود که وقتى مى خواست چیزى بنویسد آن پسر بچه زیبا انگشتان پدرش را مى گرفت و بازى مى کرد. در این موقع، امام(علیه السلام)آن انار را مى غلطاند تا آن پسر بچه زیبا با آن بازى کرده و مشغول شود، و آنچه را که حضرت مى خواست، بنویسد.
حضرت رو به آن پسر بچّه زیبا نموده و فرمود: فرزندم، مُهر هدایاى شیعیانت را باز کن! 
او فرمود: مولا جان! آیا جایز است دستى پاک بر این هدایا و اموال آلوده و ناپاک که حلال و حرامش به هم آمیخته بخورد؟
در این موقع، امام حسن عسکرى(علیه السلام) فرمود: اى فرزند اسحاق! آنچه در خورجین دارى، بیرون بیاور تا حلال و حرامش را فرزندم جدا سازد. 
از آن همه اموال فقط اموال یک پیرزن حلال بود.
بعد فرزند کوچک امام حسن عسکری (امام مهدی عج)، سعد بن عبدالله  را خطاب دادند و فرمودند: 
و وقتى از تو درباره ایمان ابوبکر و عمر پرسید که آیا از روى میل بود یا اجبار؟
باید مى گفتى: آن ها به خاطر طمع حکومت با پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)بیعت کردند، چون ابوبکر و عمر بایهود مجالست داشتند، و آنها اخبارى را از تورات و کتاب هاى پیشین در مورد ظهور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بیان مى کردند که مى گفتند: محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) بر عرب مسلّط مى شود چنان که بخت نصر بر بنى اسرائیل مسلّط شد با این فرق که بخت نصر در ادّعاى خود کاذب بود. 
به همین جهت بیعت کردند تا وقتى که کار پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)بالا گرفت و اوضاع مساعد شد به ولایت شهرى منصوب شوند، و وقتى مأیوس شدند، همراه با عدّه اى از منافقین دیگر در عقبه به جان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)سوء قصد نمودند تا آن حضرت را به قتل برسانند، و خداوند توطئه آن ها را دفع نمود و بر آن ها آن چنان خشم گرفت که هیچ گاه روى خوشى را ندیدند. 
همان طور که طلحه و زبیر با على(علیه السلام) به طمع رسیدن به حکومت با او بیعت نمودند، و هنگامى که مأیوس شدند، پیمان خود را شکستند، و بر علیه او خروج کردند و خداوند آن ها را مانند دیگر پیمان شکنان به ورطه هلاکت افکند. (3 و 2)


متن عربی حدیث :
تمشک اوجی
۰۳:۱۴۲۷
دی

بنا به احادیث معتبر شیعه، تعیین کنندگان زمان ظهور امام زمان مهدی موعود عج، کذاب هستند و از آنها با عنوان کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ نام برده میشود.


در کتاب مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) ص861 و 862 و 863 آمده است:

نیز شیخ طوسى در کتاب غیبت از فضیل بن یسار (1) روایت نموده که گفت: 

از امام محمد باقر علیه السّلام پرسیدم: آیا ظهور صاحب الزمان وقت معینى دارد؟ 

فرمود: کذب‏ الوقّاتون‏ کذب‏ الوقّاتون‏ کذب‏ الوقّاتون‏
آنها که وقت آن را تعیین مى‏ کنند دروغ گفتند، دروغ گفتند، دروغ گفتند!

زیرا علم خداوند بر علم آنها که این گونه اوقات را تعیین میکنند، غلبه دارد خداوند بموسى بن عمران علیه السّلام وعده داد که تا سى شب بمیقات پروردگار برود، و بعد ده روز بر آن اضافه کرد در حالى که نه خود موسى پیشبینى ده روز اضافى را میکرد و نه بنى اسرائیل.

بهمین جهت هنگامى که سى شب گذشت و موسى برنگشت بنى اسرائیل گفتند موسى ما را فریب داد و بالنتیجه گمراه گشتند و گوساله سامرى را پرستش کردند

و هم در آن کتاب از منذر جواز نقل مى‏ کند که امام ششم فرمود:

آنها که وقت ظهور را تعیین مى‏ کنند دروغ گفتند (دروغگو هستند) ، ما نه وقت گذشته را تعیین مى‏کنیم و نه وقت آینده را.

و هم در کتاب مزبور بسند مذکور از عبد الرحمن بن کثیر روایت میکند که گفت: من در خدمت امام جعفر صادق علیه السّلام نشسته بودم که مهزم اسدى آمد و عرض کرد قربانت گردم: ظهور قائم آل محمد که انتظار آن را میکشید کى خواهد بود؟
فرمود: اى مهزم! طول میکشد: اى مهزم!
کذب الوقّاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلّمون و الینا یصیرون‏
آنها که وقت آن را تعیین میکنند دروغ میگویند و آنان که براى ظهورش شتاب می نمایند به هلاکت میرسند و آنان که تسلیم قضاى الهى می باشند نجات می یابند، و بالاخره بسوى ما باز میگردند.

در غیبت نعمانى نیز این حدیث را بدو سند دیگر از آن حضرت نقل میکند على ابن بابویه در کتاب «امامت و تبصره» بسند دیگر هم آن را روایت کرده است.
تمشک اوجی
۰۱:۳۹۲۷
دی

گزاره صحیح: پرچم سیاه داعش از علائم ظهور نیست!!!

احتمالا می پرسید پس چرا همه جا این طور عنوان میشه؟

تمام اونهایی که حدیث (1 و 2) در این باره نقل میکنند، به کتاب الملاحم و الفِتَن، یا فتنه و آشوب هاى آخر الزمان از "ابن طاووس" ارجاع میدهند.

و متاسفانه نمیدونند که این کتاب مجموعه احادیث اهل سنت درباره امام زمان است که توسط این عالم بزرگ شیعه جمع آوری شده. (3)

هیچ حدیثی با این مضمون در کتب حدیثی شیعه وجود ندارد.


مصاحبه شبستان با حجت الاسلام جعفری،استاد مرکز تخصصی مهدویت نیز حاوی نکات جالبی است:

 پرچم های سیاه برای سپاه ابومسلم خراسانی، موسس سلسله بنی عباس بود که بعدا بنی عباس احادیثی جعلی در این رابطه می سازند که این پرچم ها از علائم ظهور است. 

داعش با پرچم های سیاه درصدد احیای سلسله بنی عباس و زنده کردن خلافت عباسیان است.

به همین خاطر ابوبکر البغدادی سیاه می پوشد.

اینکه در حدیث (1) آمده: "قلب های سختی دارند و اسم هایشان کنیه است و ..."  صفات کلی است که ممکن است در هر کسی باشد و این صفات یک صفات معمولی است و این طور نیست که برای نخستین بار اتفاق بیفتد. 

پ.ن:

تمشک اوجی
۰۰:۳۳۲۷
دی

هشام کندى، گوید: امام صادق ع می فرمود:

مبادا کارى کنید که ما را بدان سرزنش نمایند، زیرا فرزند بد پدر خود را در کارى که کرده مورد سرزنش‏ قرار می‏دهد، شما براى کسى که خود را به او بسته و از دیگران به خاطر او گسسته‏ اید آبرو و زینت باشید و براى او مایه بدنامى و زشتى نباشید.

در میان عشائر و تیره‏ هاى مخالفان، نماز بخوانید (یعنى در نماز جماعت‏ آنها شرکت کنید)، بیماران آنها را عیادت کنید، و سر جنازه مرده‏ هاى آنها حاضر شوید، و مبادا آنها به کار خیرى بر شما سبقت جویند، شما به کار خیر از آنها سزاوارتر هستید.

به خدا که خداوند به چیزى مانند خب‏ء (یعنى نهانى و زیر پرده بودن) عبادت نشده است.

گفتم: خَب‏ء چیست؟ 

فرمود: تقیّه است.


تمشک اوجی
۲۳:۰۶۲۶
دی

امام صادق ع در سجده 4 مرد و 4 زن رو لعن میکردند.

اون 3 تا :) + معاویه + دو زن پیامبر+ مادر و خواهر معاویه


اصل حدیث و آیه مربوط به آن در ادامه مطلب مشاهده کنید.


ت.ض:  منبع حدیث از کتب اربعه شیعه می باشد.

تمشک اوجی
۰۶:۱۵۲۳
دی

و از آن جمله دعائى است از براى حضرت امام رضا علیه السلام در سجده شکر.

ابن طاوس علیه الرّحمة گوید که:

ما این دعا را به سندهاى خود روایت کردیم تا به سعد بن عبد اللَّه در کتاب فضل الدّعاء که ذکر نموده که روایت کرده است ابو جعفر، از محمّد بن اسماعیل بن بزیع، از حضرت امام رضا علیه التحیّة و السلام.

و همچنین بکیر بن صالح، از سلیمان بن جعفر جعفرى، از آن حضرت علیه السلام نقل کرده است که:

ما بر آن حضرت داخل شدیم و حال آنکه ایشان در سجده شکر بودند. پس سجده خود را طول دادند و چون سر مبارک از سجده برداشتند، ما گفتیم که: چه بسیار سجده خود را طول دادید.

پس فرمودند که: هر کس این دعا را در سجده شکر بخواند، مثل کسى خواهد بود که در خدمت رسول خدا به جهاد رفته باشد و در روى دشمنان خدا در روز جنگ بدر تیر انداخته باشد.

اسماعیل بن بزیع و سلیمان گویند که ما گفتیم: پس این دعا را بنویسیم. فرمودند که: بلى این دعا را بنویسید و هر گاه تو سجده کنى سجده شکر را، پس تو این دعا را بخوان و دعا این است:

خداوندا لعن کن بر آن دو شخص که تغییر دادند دین تو را و برطرف کردند نعمت تو را و تهمت زدند بر پیغمبر تو که رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او و مخالفت ورزیدند.

ملّت تو را و اعراض کردند از راه و طریقه حق تو و انکار نمودند نعمت‏ هاى تو را و ردّ کردند بر تو سخن و قرآن تو را و استهزا نمودند بر پیغمبر تو و کشتند پسر پیغمبر تو را و تغییر دادند قرآن تو را و انکار نمودند آیه‏ هاى تو را و استهزا نمودند به روز معاد و حشر تو و سرپیچیدند از بندگى و فرمانبردارى تو و کشتند دوستان تو را و نشستند در مجلس خلافت که نبود آنها را در آن هیچ حقّى و سوار کردند مردمان را بر دوش هاى آل محمّد.

 خداوندا لعن کن آن دو شخص را لعنى که پى در پى آید بعضى از آن بعضى را و محشور گردان آنها را و تابعان آنها را بسوى جهنم در حالى که باشند کوران.

خداوندا بدرستى که ما نزدیکى می ‏جوئیم بسوى تو به سبب لعنت کردن بر این دو شخص و به سبب بیزار بودن از این هر دو در دنیا و در آخرت.

 خداوندا لعن کن بر کشنده امیر المؤمنین و بر کشنده امام حسین پسر على و پسر [فاطمه‏] دختر رسول خدا که رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او.

 خداوندا زیاد گردان عقوبت آن دو شخص را بالاترین عقوبتها و زیاد گردان خفّت آنها را بالاترین خفّتها و خوار گردان آنها را بالاترین خواریها و رسوا کن آنها را الاترین رسوائی ‏ها.

 خداوندا بینداز آن هر دو را در آتش جهنم انداختنى شدید و سرنگون انداز آن هر دو را در عذاب دردناک از جانب خود سرنگون کردنى.

 خداوندا محشور کن آن هر دو را و تابعان آنها را بسوى جهنم در حالى که باشند مجتمع.

 خداوندا پراکنده کن اجتماع آنها را و متفرّق ساز امر آنها را و مخالفت انداز میان اتفاق آنها  و جدا ساز جمعیت آنها را و لعن کن بر پیشواى آنها و بکش سرکرده‏ هاى آنها را و برگزیده‏ هاى آنها را و بزرگان آنها را و لعن کن بر سرکرده‏ هاى آنها و بشکن علم و نشانه بزرگى آنها را و بینداز شدّت عقوبت را میان آنها و باقى مگذار از آنها احدى را.

 خداوندا لعن کن بر ابو جهل  و بر ولید لعنى را که پى در پى باشد بعضى از این بعضى را و تابع شود بعضى بعضى را.

 خداوندا لعن کن آن هر دو را لعنى که لعن کند آنها را به آن لعن هر فرشته نزدیکى و هر پیغمبر فرستاده‏ شده ‏اى و هر شخص مؤمنى که خالص کرده باشى تو دل او را براى ایمان.

 خداوندا لعن کن آن هر دو را لعنى که پناه گیرند از آن اهل آتش از عذاب آن،

 خداوندا لعن کن آن هر دو را لعنى که نرسیده باشد به خاطر کسى،

 خداوندا لعن کن آن هر دو را در پنهان‏ از نهانى خود و در ظاهر از آشکار خود و عذاب کن آن هر دو را عذابى که باشد در تقدیر تو و بالاتر از آنچه تقدیر نموده‏ اى آن را و شریک گردان با این هر دو، دو دختر آنها را و پیروان آنها را و دوستداران آنها را و کسى را که متابعت نماید آنها را.

 بدرستى که تو شنونده دعائى و رحمت فرستد خدا بر محمّد و بر آل او همگى.

   

________________________________________
ابن طاووس، على بن موسى - طبسى، محمد تقى بن على نقى،
مهج الدعوات / ترجمه طبسى، 1جلد، صفحه 402- 404، رایحه - تهران، چاپ: اول، 1379 ش.


اصل حدیث به عربی در ادامه مطلب:
تمشک اوجی
۰۳:۴۰۲۳
دی

امام حسن عسکرىّ علیه السّلام درباره آیه:

«و برخى از آنان امّى هستند که از کتاب ندانند مگر آرزوهاى بیهوده [و تنها گمان هایى در سر پرورانده‏]- بقره: 78»

فرمود: امّى منسوب به مادرش مى ‏باشد، یعنى همان طور که از شکم مادرش خارج شده، نه خواندن و نه نوشتن می‏داند.

«از کتاب نمی‏دانند»، مراد کتابى است که از آسمان نازل شده نه کتاب دروغین، ولى تمیز بین آن دو را نمی‏دهند،

«مگر آرزوهاى بیهوده» یعنى جز همان که برایشان خوانده می‏شود و میگویند: این کتاب و کلام خدا است، و اگر خلاف آن خوانده شود هیچ تشخیص نمیدهند،

«و تنها گمانهایى در سر پرورانده» .یعنى تنها مطالبى که رؤسایشان بر گوششان از تکذیب محمّد صلّى اللَّه علیه و آله در نبوّت او و امامت علىّ علیه السّلام سرور عترت او خوانده ‏اند، و آنان فقط تقلید سران را می‏کنند با اینکه تقلید پیشوایان بر آنان حرام شده بود،

«پس واى بر آنان که کتاب را به دست خود می‏نویسند آنگاه می‏گویند این از جانب خداست تا با آن بهایى اندک بستانند، پس واى بر آنان از آنچه با دست خویش نوشتند و واى بر آنان از آنچه به دست می ‏آورند- بقره: 79».
حضرت فرمود: اینان قوم یهود بودند، سرخود صفتى که پنداشته بودند مربوط به محمّد است نوشتند در حالى که آن خلاف ویژگیهاى آن حضرت بود، و به مردم مستضعف خود گفتند: این خصوصیّت پیغمبر آخر الزّمان است: او فردى قد بلند، تنومند با شکمى بزرگ گردن ستبر، ریش قرمز (یا: سفیدى در موى سر) است- در حالى که آن حضرت خلاف آنها بود- و اینکه: او پانصد سال پس از این زمان خواهد آمد، و از گفتن این بافته‏ ها تنها قصد ابقاى ریاست خود بر آن ضعفا و تداوم نفوذ بر آنان را داشتند، و نفس خود را از زحمت خدمت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و خدمت علىّ و أهل بیت و خاصّان او باز می‏داشتند پس خداوند عزّ و جلّ فرموده: «پس واى بر آنان از آنچه با دست خویش نوشتند و واى بر آنان از آنچه به دست می ‏آورند»
یعنى واى بر آنان از ذکر این صفات تحریف‏ شده مخالف با صفت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و علىّ علیه السّلام، شدّت عذاب در بدترین مکانهاى جهنّم براى ایشان باد «و واى بر آنان» همان شدّت عذاب براى بار دوم اضافه به مرتبه نخست می‏باشد، از آن اموالى که اخذ می ‏کنند وقتى عوام خود را بر کفر به محمّد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و انکار وصىّ و برادر او علىّ بن أبى طالب علیه السّلام ولىّ خدا؛ ثابت داشتند.

سپس آن حضرت فرمود: مردى به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: اگر این مردم یهودى از تورات فقط همان که از علماى خود میشنوند نمیدانند بنا بر این راهى جز همان برایشان باقى نمیماند، پس چطور خداوند ایشان را به تقلید کردن و قبول از علماى خود سرزنش نموده، و مگر نه این است که عوام یهود همچون عوام ما تقلید علماى خود می‏کنند؟

حضرت فرمود: میان عوام و علماى ما و عوام و علماى یهود از یک جهت فرق و تفاوت است و از جهتى برابرى.

امّا از جهتى که آن دو با هم برابرند این است که خداوند؛ عوام ما را به تقلید از علماى خود همان طور مذمّت کرده که عوام و علماى یهود را سرزنش،و امّا از جهت افتراق ایشان نه. 

آن مرد گفت: اى زاده رسول خدا، این مطلب را برایم بیان فرمایید.

حضرت علیه السّلام فرمود: بتحقیق عوام یهود صریحاً از کذب علماى خود و اکل حرام و رشوه و تغییر احکام از واجبات آن با شفاعت و عنایت و تملّق و چاپلوسى با خبر بودند وبا تعصّب شدیدى که آنان را از دینشان جدا کرده بود ایشان را شناخته بودند و اینکه‏ آنان هر گاه تعصّب بخرج دهند حقوق همانها که بر ایشان متعصّب می‏شوند زایل میسازند، و اموال را به ناروا دهند، و بخاطر همانها بدیشان ظلم کردند و نیک دانسته بودند که علماى ایشان دست به حرام میبرند و به ناچار با معارف قلوب خود به این نکته پى برده بودند کسى که رفتارش مانند علماى ایشان باشد فاسق است و جایز نیست بخاطر خدا تصدیق شود و نه بعنوان واسطه میان خلق و خدا پس بخاطر اینکه تقلید کسانى را نمودند که آنان را شناخته بودند و افرادى که دانسته بودند؛ قبول خبرشان، و تصدیق حکایتشان، و عمل به مطالبى که به ایشان می‏رسد از افرادى که ندیده‏ اند جایز و روا نیست، و واجب است که به خودشان فرو رفته و در باره امر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نیک بیندیشند چرا که دلائل آن حضرت آشکارتر از آن است که مخفى بماند، و مشهورتر از آن است که برایشان آشکار نگردد. 

و این چنین است عوام امّت ما؛ هر گاه از علماى خود فسق ظاهر، و تعصّب شدید و هجوم بر حطام دنیا و حرام آن را دریافتند، و نیز دیدند آنان به جاى اصلاح طرفداران خود؛ کمر به نابودى ایشان بسته‏ اند، و با اینکه به خوارى و اهانت شایسته‏ ترند مورد احسان و نیکوکارى طرفداران خود واقع می‏شوند در یک چنین اوضاعى هر کدام از عوام ما از چنان فقهایى تقلید کند درست همانند یهودى خواهند بود که مشمول ذمّ خداوند بواسطه تقلید از فقیهانى فاسق خود شدند پس هر فقیهى که مراقب نفسش بوده و حافظ دین خود است و با نفس خود مخالف است و مطیع امر مولى می‏باشد، بر عوام است که از چنین فقیهى تقلید کنند و این شرایط تنها مشمول برخى از فقهاى شیعى می‏گردد نه تمامشان، زیرا از هر که مرتکب عملى قبیح و فاحش همچون فقهاى فاسق عامه  گردد؛ مطلبى که از ما مى‏ گویند را قبول نکنید، و حرمتشان را نگه ندارید، و هر آینه بسیارى از مطالب منقول از ما دستخوش تخلیط شده، زیرا فاسقان گوش به کلام ما مى ‏دهند و از سر جهل تمام آن را تحریف می‏کنند، و از کمى شناختى که دارند مطالب را بر غیر آن مینهند، و جماعت دیگرى نیز از سر عمد بر ما دروغ بندند تا از
حُطام (مالناچیز دنیا وسیله ‏اى بدست آرند تا همان؛ شعله ‏هاى آتش جهنّم را بر ایشان بیفزاید. 

و گروهى از دشمنان مذهب ند که قادر به قدح (سرزنش کردن مذمت نمودن) ما نیستند برخى از علوم صحیح ما را مى‏ آموزند و آن را به شیعیان ما مى ‏رسانند، و از ما نزد دشمنان عیب جویى می ‏کنند، و چندین برابر آن دروغ و چندین برابر آن اکاذیب بر ما مى‏ افزایند که ما از همه آنها پاک و برى‏ هستیم، ولى مع الأسف شیعیان تسلیم ما آن را مى ‏پذیرند بر اینکه آن از علوم و دانش ما است، پس گمراه شده و دیگران را به بیراهه کشند، و زیان و ضرر این افراد بر شیعیان ضعیف ما از لشکر یزید بر حسین بن علىّ علیهما السّلام و أصحاب آن حضرت بیشتر است زیرا آنان هم روح را به تاراج می‏برند و هم اموال را به غارت. و این گروه از علماى سوء ناصبى مذهبى هستند که خود را به ظاهر از مُوالى (دوست داران) ما و دشمن اعداء ما می ‏شمارند، و شکّ و شبهه را برشیعیان ضعیف ما وارد نموده و گمراهشان می‏سازند و مانع ایشان از رسیدن به مقصد حقّ می ‏گردند، البتّه خداى تعالى از قلب هر کدام از این عوام دریابد که او هیچ قصدى جز نگهدارى دین و تعظیم ولىّ خود ندارد این چنین فردى را هرگز در دست افراد ظاهر فریب کافر رها نسازد، بلکه مؤمنى را برایش برانگیزد تا او را به راه صواب (حق) آگاه سازد، سپس خداوند همو را توفیق پذیرش خود سازد، پس خداوند با این کار خیر دنیا و آخرت را براى او جمع می‏کند و براى کسى که او را گمراه نموده لعن دنیا وعذاب آخرت را گرد مى‏ آورد.


سپس فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود:

«اشرار علماى امّتم، همه را از من گمراه مى ‏سازند، دزدان راههاى منتهى به ما میباشند، افرادى که نامهاى ما را بر مخالفانمان می‏نهند، و انداد و همتایانمان را ملقّب به لقب ما می‏سازند بر ایشان صلوات فرستند هر چند به لعن شایسته‏ ترند و ما را لعن می‏کنند در حالى که ما لبریز و غرقه کرامات خداوندى هستیم و با صلوات خداوند و فرشتگان مقرّب بر ما از صلوات ایشان بر خود بى ‏نیاز و مستغنى هستیم»

سپس فرمود: فردى از أمیر المؤمنین علیه السّلام پرسید: بهترین خلق خدا پس از امامان هدایت و چراغهاى تاریکى کیست؟

فرمود: علما؛ البتّه اگر به صلاح رسیده باشند.

پرسید: پس از ابلیس و فرعون و نمرود، و بعد از جماعتى که اسامى شما را بر خود می‏نهند و گروهى که خود را ملقّب به القاب شما می ‏کنند و امکنه شما را تصرّف کرده و در ممالک شما حاکم می ‏شوند؛ اشرار خلق خدا کیانند؟

فرمود: علما وقتى به فساد افتند، اینان اباطیل را ظاهر می ‏سازند و حقایق را کتمان می ‏کنند، و درباره ایشان خداوند فرموده:

«خدا و لعنت‏ کنندگان لعنتشان می ‏کنند. مگر آنان که توبه کردند- بقره: 160 و 159»

منبع:

- تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام ، ص 300
- احتجاج طبرسى ، ج 2 ص 458
- بحار الأنوار ، ج2 ص 88 
- تفسیر البرهان ، ج 1 ص 257 در ذیل آیه 78 – 79 سوره مبارکه بقره

- وسائل الشیعه ج‏27 / 131 / باب

پ.ن:

در ابتدا نتوانستم این حدیث را در نرم افزار جامع الاحادیث پیدا کنم و پس از پیدا کردن حدیث در اینجا منبع آن را بررسی کردم و صحیح بود.


برای مشاهده متن عربی حدیث به ادامه مطلب مراجعه کنید:

تمشک اوجی
۲۳:۱۲۲۱
دی
خلاصه ای از یک سخنرانی با موضوع تولی و تبری

به نام خدا

ادیان به بشر کمک میکنند که فکر و احساس ش رو کنترل کند.
همه چیز از  فکر و  حس منتج میشه.
--------
زیارت عاشورا هویت و مانفیست شیعه ست.
--------
اخلاق برای  کنترل  عواطف ست.
اخلاق  مثل آب میمونه که  اگه بهش  جهت داده بشه و  هدایت بشه باعث سر سبزی و آبادانی میشه.
و  گر   هدایت نشه میشه  سیل و سونامی
--------
کسی نمیتونه بگه متدین هست  اما نمیتونه عواطف  ش رو  کنترل کنه.
--------
از ده تا فروع دین دو تاش  تولی و تبری ست.
دین همه ش  حب و بغض ه.
عاشورا همش تولی و تبری ست.
--------
حاضرِ غایب روز عاشورا حضرت علی ع بودند.
یه عده ای بغض علی ع رو داشتند.
یه عده حب  علی ع داشتند و مدافع پسر امام علی ع
--------
دین ما با تبری شروع میشه و بعد سراغ تولی میره
اول ش میگیم لا اله 
اول باید نه بگی به خدایگان دیگر
--------
گاهی میان دین رو  عاشقی و شعر  معرفی میکنند.
مثل کتاب "عاشق شو" که دفتر نشر فرهنگی چاپ کرده. اینها خزعبلاتی بیش نیست.
--------
فروع دین ما:
نماز • روزه • خمس • زکات • حج •جهاد • امر به معروف و نهی از منکر •تولی • تبری

چون تولی و تبری رو در انتها میگند این نشونه کم اهمیتی آن نیست.
--------
نماز بدون تولی و تبری، خم و راست شدنی بیش نیست.
--------
950 سال عمر کنی و نماز بخونی، بدون ولای علی ع هیچ ه. (1)

--------
مدت رسالت پیامبر 23 سال بوده. 23 سال مشقت و سختی. 
اون وقت از طرف خداوند آیه نازل میشه، اگه این کار رو انجام ندی، تمام 23 سال رسالت ت هیچ خواهد بود.
اون کار چیه؟
معرفی امام علی ع به عنوان جانشین و وصی خود در غدیر خم. (2)

ولایت علی  همچون نخِ تسبیح است.

--------
اسلام خاتم ادیان است.
باید دین سلامت خودش را حفظ کند تا خاتم باشد.
سلامت دین را امامت تعیین میکند.
اسلام منهای امامت میشه داعش و القاعده و جبهه نصره.
--------
در کربلا خیلی ها نماز میخواندند، از هر دو لشگر.
نماز ملاک نیست.
در تاریخ پر است از نماز خوان های بی دین.
اون دینی که با نماز شروع میشه و به تولی وتبری خانم میشه، دین است.
--------
پازل اسلام را ولایت کامل میکند.
--------
تولی، بروز خارجی «حبّ فی اللّه» 
تبری، بروز خارجی «بغض فی اللّه» 
--------
خدا میگه: ما دو سینه هیچ کس، دو قلب قرار ندادیم تا با یکی دوست داشته باشه و با دیگری تنفر داشته باشه.
تو یه قلب داری، پس وقتی خدا رو دوست داری، هر چیز غیر خدایی رو از خودت دور کنی.
هر کسی و هر چیزی که از جنس بندگی خداست، باید وارد قلب ت بشه.
هر کسی به مراتبی رسید، دَربون قلب ش بود و قلب ش کاروان سرا نبود.
آیه 4 سوره احزاب رو بخونید.
مَّا جَعَلَ اللَّـهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ ۚ...
خدا در درون یک مرد دو قلب قرار نداده...
--------
از مردم کسانی هستند که خدا را تا... دوست دارند.
تا اونجایی که با هوای نفس شون مطابق ت داشته باشه.
اما مومنین خدا رو همواره دوست دارند.
--------
تجلی تولی، سلام است.
تجلی تبری، لعن است.
که هر دو تکلیف دینی ست.
--------
لعن و سُب (فحش) دو تا کلمه متفاوت است.
حتی آیه داریم که بت های آنها رو  فحش ندهید، چون آنها هم به خدای شما فحش میدند.
لعن، اظهار برائت و نفرت و دوری و حفظ فاصله از ستم کار است.
در قرآن آمده:
لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ  (سوره أعراف آیه44)
 أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ  (سوره بقره آیه 159)
آنان را خدا لعنت کرده و لعنت‌کنندگان لعنتشان کنند

سب در قرآن:

وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ سوره انعام آیه 108

و آنهایی را که جز خدا می‌خوانند ، دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی (و) به نادانی ، خدا را دشنام خواهند داد .

--------
تولی و تبری، آدم ها رو صرف نظر از زمان و مکان زیر یک چتر قرار میدهد.
تولی و تبری، خیلی معجزه میکند.

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ی 12 نهج‌البلاغه به این حقیقت قطعی اشاره فرموده‌اند. پس از پیروزی امیرالمؤمنین(ع) در جنگ جمل در سال 36 هجری، یکی از یاران امام گفت: «دوست داشتم برادرم با ما بود و می‌دید که چگونه خدا تو را بر دشمنانت پیروز کرد.»

امام(ع) از او پرسید: «آیا فکر و دل برادرت با ما بود؟ (با ما هم‌عقیده است؟)»

عرض کرد، آری. امام(ع) فرمود: «پس او هم در این جنگ با ما بود، بلکه آن‌هایی که با ما در این نبرد حضور ندارند و در پشت پدران و رحم مادران می‌باشند، ولی با ما هم‌عقیده و هم‌آرمانند، شریکند...»

در واقع هر کس به فعلِ قومی راضی باشه، به همان شکل محشور میشه.
--------
تولی و تبری یه بحث است، ظهور آن یک بحث دیگر. که بستگی به شرایط و زمان دارد.
حتی نماز که از اصول دین هست، در شرایط مختلف به جا آوردن آن مختلف است.
فرضا اگه نمیتونی ایستاده بخونی، نشسته بخون.
در سفر، نماز رو شکسته بخون.
--------
آیه 28 آل عمران درباره تقیه است.
به آن معنی است که یک فرد مسلمان برای نجات جان خود از انجام برخی اعمال پرهیز کند؛ به عنوان نمونه اگر مسلمانی در برابر کفار قرار گیرد وخطر جانی او را تهدید کند می‌تواند مسلمان بودن خویش را پنهان کند. (3)

شان نزول آن درباره عمار یاسر است. (4)

البته تقیه گاهی واجب است و گاهی مکروه و گاهی حرام.
اگه با ابراز دین نفس خودم و دیگری از بین بره، مجبوریم که تقیه کنیم.
اما این به معنی صرف نظر کردن کامل از اون اصل نیست.
مثل این که بگیم چون یه عده نمی تونند روزه بگیرند، کلا بگیم روزه تعطیل.
برخی ها به بهانه وحدت و عدم ایجاد تفرقه، کل قضیه رو منکر میشند.
اگر این طور باشد که اول تفرقه افکن خدا بوده که حق رو از باطل جدا کرده.
--------
برخی ها روی اشخاص دینی بیشتر از خدا تعصب دارند و دست خودشون هم نیست با این که میدونند اشتباه است، اما همچنان ناراحت میشند. پس نباید لعن علنی کرد که طرف ناراحت بشه.
برای مثال، عبدالباقی قرنه الجزایری که مستبصر است، کتاب نوشته در نقد عمر و معاویه.... (5)
. اما با این حال وقتی کسی لعن معاویه رو جلوش بکند ناراحت میشود. چون بزرگ شده با اعتقاد، با این که میدونه اشتباهه.

--------
همان طور که گفته شد:
تولی و تبری یه بحث است، ظهور آن یک بحث دیگر. که بستگی به شرایط و زمان دارد.

برای مثال ایت الله خوئی لعن دشمنان امام علی رو قبول داشتند، اما این حال اجازه میدادند که از وجوهات به آوارگان فلسطینی کمک بشه.
ما با خود اهل سنت مشکلی نداریم، ما با دشمنان امام علی مشکل داریم.
--------
ضمن این که جلسه خصوصی با جلسه اغیار فرق دارد.
عده ای به بهانه وحدت حتی مانع ابراز عقاید شیعه در جمع خصوصی میشوند.
به طوری که بچه شیعه حتی از ماجرای شهادت حضرت زهرا و قاتلین شان  اطلاع ندارد.
در یک مدرسه راهنمایی، مداحی آمد لعن دشمنان امام علی ع را گفت. به این صورت که:
لعن بر اولی. لعن بر دومی. لعن بر سومی.
با گفتن هر قسمت از لعن  دسته ای از بچه ها می خندیدند.
وقتی علت رو جویا شدند، گفتند چون دانش آموز ها فکر میکنند که دارید به معلم های کلاس اول و دوم و سوم لعن میفرستید.
یعنی تا این حد بچه شیعه های ما پرت هستند از ماجرا.
------
شهید شیخ شحاته علاقه زیادی به لعن گفتن داشت.
ازشون پرسیدند چرا این قدر علاقه دارید؟
پاسخ دادند: آیا شما اگه کسی عزیزان ت رو در آتش بیندازه، از دست ش عصبانی نمیشید؟ این که پدر و عمه و اقوام من به خاطر تبعیت از دشمنان امام علی در آتش جهنم قرار میگیرند و تازه  40 سال عمر من را ضایع کرد.

-------
کنیه حضرت محمد ص، ابوالقاسم است.
در حالی که ایشان پسری به اسم قاسم نداشتند.
پیامبر پدر امت هستند و یکی از افراد امت، امام علی ع هستند.
که امام علی ع قاسم و تقسیم کننده بهشت و جهنم هستند.
در واقع ایشان پدرِ قاسم بهشت و جهنم هستند.
برای همین پیامبر لقب ابوالقاسم دارند. (6)

---------
این بود خلاصه ای از مراسم جمعه 17 ربیع الاول سال 93  کوچه دوم.
---------
منابع:
1.
اصل حدیث:
ابوحمزه ثمالی نقل می کند که امام سجاد (ع) در مسجد الحرام از ما سؤال پرسیدند: « أَیُّ الْبِقَاعِ أَفْضَلُ فَقُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ فَقَالَ أَمَّا أَفْضَلُ الْبِقَاعِ مَا بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ ع فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیْرِ وَلَایَتِنَا لَمْ یَنْفَعْهُ ذَلِکَ شَیْئاً» 
« با فضیلت ترین بقعه – در مسجد الحرام - کدام است؟ عرض کردیم: خداوند و پیامبرش و فرزند پیامبر بهتر می دانند - یعنی رعایت احترام به بزرگتر- بعد امام فرمودند: برترین بقعه بین رکن - حجرالأسود- و مقام حضرت ابراهیم (ع) است. اگر کسی عمر حضرت نوح داشته باشد، یعنی 950 سال عمر کند و روزهای عمر را روزه بگیرد و شبهای آن را شب زنده داری کند و در میان رکن و مقام بمیرد، بدون اینکه ما را دوست داشته باشد این عبادات برایش فایده ای ندارد. »

2. 
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّـهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ﴿٦٧﴾ سوره مائده
ای پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‌ای، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوی دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتی) راهنمایی نخواهد کرد.

3.
لَّا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ۖ وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّـهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۗ وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّـهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّـهِ الْمَصِیرُ ﴿٢٨ سوره  آل عمران﴾
نباید اهل ایمان، مؤمنان را وا گذاشته و از کافران دوست گزینند، و هر که چنین کند رابطه او با خدا مقطوع است مگر برای در حذر بودن از شرّ آنها (تقیه کنند). و خدا شما را از (عقاب) خود می‌ترساند و بازگشت همه به سوی خدا خواهد بود.

4.
وقتی عمار یاسر در مقابل شکنجه ها تاب مقاومت نیاورد و اظهار کفر کرد و این در حالی بود که پدر و مادرش یاسر و سمیه زیر شکنجه های مشرکان به شهادت رسیده بودند، مشرکان او را آزاد ساخت. عمار نگران و سراسیمه خدمت رسول خدا(ص) رسید که من زیر شکنجه چنین کلماتی بر زبان رانده و اظهار کفر نموده‌ام. این آیه نازل شد که هرکس بعد از ایمان به خدا و رسولش کافر شود گرفتار عقوبت سختی خواهد شد مگر آنکه مجبور شود و قلبش به ایمان مطمئن باشد.

5.

6.
(معانی الأخبار/ج3/ص53 ، علل الشرائع/ج2/ص127، عیون أخبار الرضا/ج2/ ص85

------------
پ.ن:
اگر اشتباهی در نقل مطالب است متوجه نویسنده است و نه سخنران.
چون در حین سخنرانی و با عجله یادداشت برداری شد.
سعی کردم احادیث و آیه هایی که به صورت اشاره در سخنرانی بیان شد را پیدا کنم و از صحت شون مطمئن باشم و به صورت کامل در متن آوردم.

با تشکر
تمشک اوجی




تمشک اوجی
۱۲:۴۱۱۷
دی

موضوع:

سخت بودن اعمال عبادی در امت پیامبران گذشته و آسان بودن اعمال عبادی در اسلام به برکت وجود حضرت محمد ص

فایل صوتی 20 دقیقه

دانلود


نکات و آیات این  سخنرانی:

سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ﴿١سوره اسرا

پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (خدا) به حقیقت شنوا و بیناست.

-------

آیه آخر سوره بقره که مستحب است بعد نماز عشا بخوانند:

لَا یُکَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖوَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنتَ مَوْلَانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿٢٨٦ سوره بقره

خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او، نیکیهای هر کس به سود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست. پروردگارا، ما را بر آنچه به فراموشی یا به خطا کرده‌ایم مؤاخذه مکن. بار پروردگارا، تکلیف گران و طاقت فرسا که بر پیشینیان ما نهاده‌ای بر ما مگذار. پروردگارا، بار تکلیفی فوق طاقت ما بر دوش ما منه، و بیامرز و ببخش گناه ما را، و بر ما رحمت فرما، تنها آقای ما و یاور ما تویی، پس ما را بر گروه کافران یاری فرما.


==============


از حضرت امیر مرویست که هر کس ازپیروان ما هر روز

این چهار حمد را بخواند خداوند او را سه چیز کرامت فرماید
 
اول عمر طبیعی، دوم مال و جمعیت بسیار ، سوم با ایمان از دنیا رفتن و بی حساب داخل بهشت شدن
 
بسم الله الرحمن الرحیم

 اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی عَرَفَنی نَفسَه و لَم یَترِکنی عُمیانَ القَلب

 الحمدلله الذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحمد صلی الله علیه واله

الحمد الله الذی جَعَلَ رزقی فی یَدِهِ و لَم یَجعَله فی اَیدی الناس


 الحمدلله الذی سَتَرَ عیوبی عَورتی و لَم یَفضَحنی بَینَ النّاس


تمشک اوجی