تمشک اوجی

می نویسم پس هستم

می نویسم پس هستم

آخرین مطالب
پیوندها

۸۴ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۰:۰۳۲۸
آذر

سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام 
ضحی ۱تا ۳ 

افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی 
یس ۳۰ 

و از تمام پیامهایم روی برگرداندی 
انعام ۴ 

و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام
انبیا ۸۷ 

و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری 
یونس ۲۴ 

و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری 
حج ۷۳ 

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک داشتی
احزاب ۱۰

تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری ، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن 
توبه ۱۱۸ 

تمشک اوجی
۱۹:۵۵۲۴
آذر

Shared publicly  -  Nov 28, 2014
 
 
بزرگ‌ترین حرکت زائرانه‌ی جهان در جریان است اما چرا شما هرگز چیزی از آن نشنیده‌اید؟!
نویسنده: سیدمهدی المدرسی
منبع: هافینگتون‌پست


این حرکت حج یا کومبه‌میلای هندوها نیست. این حرکت با عنوان «اربعین» مشهور بوده و پرجمعیت‌ترین اجتماع جهان است و احتمالا هیچ وقت چیزی درباره‌ش نشنیده‌اید.. نه‌تنها تعداد این افراد از زائران مکه بیش‌تر است (درواقع 5 برابر آن است)، بلکه از کومبه‌میلا نیز مهم‌تر است؛ زیرا کومبه‌میلا تنها هر سه سال یک‌بار برگزار می‌شود. جمعیت مراسم اربعین پارسال به 20 میلیون نفر رسید و خلاصه، هر اجتماع بشری دیگری را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
از همه مهم‌تر، مراسم اربعین یک مراسم منحصربه‌فرد است؛ زیرا در موقعیتی برگزار می‌شود که به لحاظ ژئوپلتیکی متشنج و خطرناک است. داعش (دولت اسلامی) شیعه را دشمن خونی خود می‌پندارد. از این رو، هیچ چیز بیش‌تر از این گروه‌های ترور را به خشم نمی‌آورد که ببینند زائران شیعه به خاطر بزرگ‌ترین تجلی ایمان‌شان گرد هم می‌آیند.
مراسم اربعین یک ویژگی خاص دیگر هم دارد. هرچند اربعین مشخصاً یک مراسم شیعی است، سنی ها و حتی مسیحیان، ایزدی‌ها، زرتشتی‌ها و... نیز هم به‌عنوان زائر و هم به‌عنوان خادم زائران در این مراسم شرکت می‌کنند. اگر به ماهیت انحصاری آیین‌های دینی توجه کنیم، خواهیم دید که این اتفاق چه‌قدر مهم است و این تنها یک معنا خواهد داشت: مردم ـ فارغ از رنگ و نژاد ـ حسین‌بن‌علی را نماد فراگیر، بی‌حد‌و‌مرز و فرامذهبی از آزادی و ایثار می‌دانند.
اما چرا شما هیچ‌گاه درباره‌ این مراسم چیزی نشنیده‌اید؟ احتمالاً به این قضیه مربوط است که رسانه‌ها عموماً و خصوصاً وقتی با اسلام مواجه می‌شوند، بیش‌تر با تصویری منفی، سیاه و افراطی سرو کار دارند تا روایتی مثبت و امیدبخش. اگر چندهزار معترض ضدمهاجرت در خیابان‌های لندن جمع شوند، در سرخط‌های خبری جای خواهند داشت. به راه‌پیمایی دموکراسی‌خواهانه در هنگ‌کنگ یا تجمع ضدپوتین در روسیه نیز به همین میزان توجه خواهد شد. اما یک تجمع بیست میلیونی در یک محیط متشنج سرشار از ترور و  ناعدالتی حتی در بخش‌های خبری تلویزیونی جایی ندارد. این حرکت باشکوه به‌طور نانوشته مسکوت گذاشته می‌شود؛ حتی اگر تمام مؤلفه‌های یک پدیده‌ی چشم‌گیر را داشته باشد؛ مؤلفه‌هایی مانند جمعیت چشم‌گیر، اهمیت سیاسی، پیام انقلابی، محیط متشنج و اصالت. اما اگر این خبر از زیر دست سردبیران بخش‌های خبری در برود، شگفتی می‌آفریند و افرادی زیادی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.
در میان افراد بی‌شماری که تحت تاثیر این مراسم خاص بودند، جوانی استرالیایی بود که چندین سال پیش با او ملاقات داشتم و به‌تازگی اسلام آورده بود. واضح است که کسی به‌راحتی دین‌ش را تغییر نمی‌دهد. بنابراین، وقتی از او جویا شدم، گفت که همه چیز از سال 2003 شروع شد. یک شب، همان‌طور که صحنه‌ای از حرکت میلیون‌ها نفر به سمت شهر کربلا را در خبرها مشاهده می‌کرد، با اسم فردی مواجه شد که هیچ‌گاه آن را نشنیده بود: «حسین». برای اولین بار در دهه‌های گذشته و در یک رخدادی که در سرتاسر جهان به تصویر کشیده می‌شد، جهان توانسته بود شمه‌ای از حرکتی را ببیند که پیش‌تر در عراق ممنوع شده بود.
وقتی که رژیم بعثی و سنی در عراق سقوط کرد، بینندگان غربی مشتاق بودند که ببینند عراقی‌هایی که هم‌اکنون از دست کنترل دیکتاتور خلاص شده اند، چه‌ عکس‌العملی خواهند داشت. «جمهوری وحشت» سقوط کرده بود. آن جوان استرالیایی می‌گفت که دائم از خودش می‌پرسید که «کربلا کجاست و چرا همه رو به سوی آن دارند؟ حسین کیست که چنین شوری به پا کرده که مردمان بعد از چهارده قرن برای عزای او می‌آیند؟»
آن‌چه او در یک گزارش شصت‌ثانیه‌ای دیده بود تکان‌دهنده بود؛ زیرا این تصویر بر خلاف آن چیزی بود که قبلا دیده بود. پیوند قوی‌‌ای باعث شده بود که مردمان مانند براده‌هایی باشند که هرچه به مغناطیس لامَفَرّ حسینی نزدیک می‌شوند تجمع‌شان بیش‌تر شود. آن جوان استرالیایی گفت: «اگر می‌خواهید یک دین حی و حیات‌بخش را ببینید، به کربلا بیایید.»
چه‌طور مردی که 1396 سال پیش کشته شده است این‌چنین حی و حاضر است که میلیون ها نفر مصیبت او را مصیبت خود می‌دانند؟ بعید است که آدم‌ها وارد نزاعی شوند که دغدغه‌ی شخصی‌ای نسبت به آن نداشته باشند. از سوی دیگر، اگر احساس کنید که کسی به خاطر آزادی شما، حق برخورد عادلانه با شما و حق زندگی باشرافت شما جنگیده است، احساس می‌کنید که علاقه‌ی زیادی به او دارید و دل‌بسته‌ی او هستید تا آن جا که بعید نیست که به باورها و عقاید او روی بیاورید و [تغییر دین یا مذهب بدهید].

تراژدی نهایی
مسلمانان حسین نوه‌ی محمد، پیام‌بر اسلام، را سیدالشهدا می‌نامند. او از بیعت با خلیفه‌ی نابکار، یزید، سرتافت و در کربلا و در روز عاشورا کشته شد.  او و خانواده‌اش در صحرا با لشگر سی‌هزارنفره محاصره شدند و از آب و غذا محروم شدند و نهایتاً سر از تن‌شان جدا کردند و تن‌شان زیر سم اسبان رفت. ادوارد گیبون، مورخ انگلیسی، می‌نویسد: «داستان تراژیک مرگ حسین احساسات هر خواننده‌ی دل‌سنگی را نیز تحریک می‌کند.»
از آن روز به بعد، شیعیان در روز عاشورا و روز اربعین، در رثای حسین عزاداری می کنند. در بسیاری از سنت های اسلامی، عزاداری چهل‌روزه مرسوم است. ام‌سال، اربعین مصادف است با جمعه 12 دسامبر.

سفر دراز
من به کربلا، شهر اجدادی‌م، سفر کردم تا بفهمم که چرا این شهر این‌قدر همگان را از خود بی‌خود می‌کند. مشاهده کردم که حتی بزرگ‌ترین لنزهای دوربین‌ها هم برای به تصویر کشیدن روح این اجتماع پرجوش و خروش اما آرام و ایمن کوچک اند.
انبوهی از مردان، زنان (غالباً با حجاب مشکی) و کودکان از این کران تا آن کران را پر کرده‌اند. جمعیت آن‌قدر زیاد است که صدها مایل را بند آورده‌اند.
فاصله‌ی 425مایلی میان شهر بندری بصره تا کربلا مسیری طولانی است که معمولاً با ماشین طی می‌شود اما به‌طور خارق‌العاده‌ای در این مراسم، افراد با پای پیاده آن را می‌گذرانند. دو هفته‌ی کامل طول می‌کشد تا زائران این مسیر را طی کنند. آدم‌ها با سن‌های مختلف زیر آفتاب سوزان روز و سرمای‌ استخوان‌سوز شب این مسیر را پیاده می‌روند. آن‌ها از میان مسیرهای ناهموار و از دل نقاط تمرکز تروریست‌ها و از نقاط خطرناک عبور می‌کنند. زائران حتی سازوبرگ‌های اولیه را با خود ندارند و تنها وسایل کمی هم‌راه با عشق آتشین‌شان به «مولا» حسین را با خود می‌آورند. پرچم‌ها و بنرها مقصود این سفرشان را به آن‌ها یادآوری می‌کند:
جان بعد از حسین بی‌ارزش است
مرگ و زندگی‌م یک‌سان است
رواست که مرا مجنون بخوانند
این پیام شعری حماسی است که عباس، برادر حسین و فرمانده‌ی معتمد او، خوانده است. عباس نیز در نبرد کربلا در سال 680 میلادی آن هنگامی که تلاش می‌کرد برای برادرزادگان و خواهرزادگان‌ش آب بیاورد، کشته شد. میزان امنیتی که در عراق وجود دارد و آن را سرخط خبرهای جهانی کرده است، جای شکی نمی‌گذارد که این عبارت یک عبارت اصیل به تمام معناست.  

صبحانه، نهار و شام رایگان
یکی از بخش‌های این حرکت زائرانه که هر بیینده‌ای را به شگفتی وامی‌دارد مشاهده‌ی هزاران موکبی است که همراه با آشپزخانه‌ی سیار هستند و توسط روستاییانی ساخته شده است که در محدوده‌ی مسیر پیاده‌روی زائران زندگی می‌کنند. موکب‌ها جاهایی هستند که تمام مایحتاج زائران در آن‌جا تأمین می‌شود. از غذای تازه گرفته تا جای استراحت؛ از تلفن رایگان بین‌المللی گرفته تا گهواره‌های کودکان؛ همه چیز رایگان است. درواقع، لازم نیست در این مسیر 400مایلی، زائران چیزی غیر از لباس‌هایشان را حمل کنند.
شگفت‌تر از آن نحوه‌ی دعوت از زائران برای خوردن و نوشیدن است. فعالان موکب‌ها به میان راه آمده و به زائران التماس می‌کنند تا پیشنهاد آن‌ها را قبول کنند. غالبا این پیشنهاد شامل سرویس کاملی است که در شأن پادشاهان است. ابتدا پاهای‌تان را ماساژ می‌دهند؛ سپس یک وعده‌ی غذای لذیذ به شما می‌دهند؛ سپس از شما دعوت می‌کنند تا در فاصله‌ای که لباس‌هایتان را می‌شویند و اتو می‌کنند، استراحت کنید. البته همه‌ی این‌ها را با افتخار انجام می‌دهند.
برای آن‌که شمه‌ای از ماجرا را درک کنید، به این نکته توجه کنید. پس از زلزله‌ی هائیتی و با حمایت و هم‌دلی جهانی، برنامه‌ی غذای جهانی سازمان ملل اعلام کرد که با تلاش‌های زیادش، نیم‌میلیون وعده‌ی غذایی تحویل داده است. ارتش ایالات متحده منابع عظیمی از آژانس‌های فدرال را فراهم کرد و اعلام کرد که در مدت پنج‌ماه بعد از این فاجعه‌ی انسانی، 4.9 میلیون وعده‌ی غذایی به اهالی هائیتی تحویل داده شده است. حالا این را مقایسه کنید با تعداد بیش از 50 میلیون وعده‌ی غذایی در روز در طول مراسم اربعین که برابر است با حدود 700 میلیون وعده‌ی غذایی برای تمام مدت این مراسم. تمام این غذاها نه با سازمان ملل متحد یا هر خیریه‌ی بین‌المللی دیگری بلکه توسط کارگران و کشاورزان فقیری تأمین شده است که عاشق این اند که به زائران خدمت کنند و تمام سال پس‌انداز می‌کنند. همه چیز، مانند امنیت این مراسم، غالباً بر عهده‌ی رزمندگان داوطلبی است که یک چشم بر داعش دارند و یک چشم بر محافظت از مسیر پیاده‌روی زائران. یکی از افراد فعال در موکب‌ها می‌گوید: «برای آن‌که ببینید اسلام چه آموزه‌هایی دارد، به رفتار چندصد تروریست وحشی نگاه نکنید. بلکه به از جان گذشتگی بی‌چشم‌داشتی نگاه کنید که میلیون‌ها زائر اربعین از خود نشان می‌دهند.»
درواقع، از چند لحاظ باید مراسم اربعین در کتاب‌ گینس ثبت شود: بزرگ‌ترین گردهم‌آیی سالانه، طولانی‌ترین میز غذای پیوسته، بیش‌ترین افرادی که به‌رایگان غذا می‌خورند، بزرگ‌ترین گروه داوطلبانه‌ای که به یک واقعه‌ی خاص خدمت می‌کنند و همه‌ی این‌ها در جایی است که تهدید حملات انتحاری وجود دارد.

از خودگذشتگی بی‌همتا
فقط به این جمعیت انبوه نفس‌گیر نگاه کنید. چیزی که باید به این منظره اضافه کنید این است که هرچه شرایط امنیتی بدتر می‌شود، حتی افراد بیش‌تری انگیزه پیدا می‌کنند که تهدیدهای تروریست‌ها را به چالش بکشند و در این موقعیت خطرناک به پیاده‌روی می‌پردازند. بنابراین، این حرکت زائرانه صرفاً یک فعالیت مذهبی نیست بلکه مظهری از مقاومت است. ویدئوهایی در فضای آنلاین منتشر شده است که نشان می‌دهند چه‌طور مهاجمان انتحاری خود را به میان زائران می‌اندازند و صرفاً باعث افزایش جمعیت زائران می‌شوند؛ زائرانی که هم‌صدا می‌خوانند:
اگر دست و پای‌مان را قطع کنند، به سرزمین‌های مقدس می‌رویم.
انفجارهای وحشتناکی که در طول سال اتفاق می‌افتند غالباً بر علیه شیعیان بوده و جان افراد بی‌شماری را می‌گیرد. این انفجارها خطرات و ناامنی‌هایی که متوجه شیعیان عراق است را نشان می‌دهد. اما به نظر می‌رسد که این تهدیدهای مرگ‌آور نمی توانند مردم ـ پیر و جوان، عراقی و خارجی ـ را از این سفر خطرناک به سوی شهر مقدس کربلا بازدارند.
برای فردی که بیرون از این ماجراست راحت نیست که بفهمد چه چیزی به این زائران امید و نیرو می‌بخشد. شما زنان بچه‌به‌بغل، مردان ویلچر‌نشین، مردمان عصا‌به‌دست و نابینایان زیادی را در این مسیر می‌بینید. من پدری را دیدم که تمام مسیر بصره تا کربلا را با پسر معلول‌ش سفر کرده بود. پسر دوازده ساله معلولیت ذهنی داشت و نمی‌توانست بدون یاری دیگران راه برود. بخشی‌هایی از مسیر، پدر پسر را روی شانه‌های خود نشانده بود و راه می‌رفت. این داستانی است که می‌توان از روی آن فیلم‌هایی ساخت که قابلیت دریافت اسکار دارند اما به نظر می‌رسد که هالیوود بیش‌تر با قهرمانان کمیک سروکار دارد.

گنبد طلایی حسین
زائران حرم حسین و برادرش، عباس، صرفا تحت تاثیر احساسات نیستند. آن‌ها به یاد شهادت جانسوز ایشان گریه می‌کنند و با این کار، بر دلبستگی‌شان به آرمان‌های او تأکید می‌کنند.
وقتی زائران به حرم حسینی می‌رسند، اولین کاری که می‌کنند خواندن زیارت‌نامه است؛ متن مقدسی که شمه‌ای از مقام حسین را نشان می‌دهد. در این زیارت، آن‌ها حسین را وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی می‌خوانند. در این مطلب، نکته‌ی عمیقی خوابیده است. نشان می‌دهد که پیام حسین در باب حقیقت، عدالت و عشق، امتداد جدایی‌ناپذیر پیام همه پیامبران راستین است.
مردم به کربلا  می‌روند اما نه برای آن‌که از مناظر آن لذت ببرند، از زیبایی‌های آن به هیجان بیایند، خرید کنند و اماکن تاریخی را ببینند. آن‌ها می‌روند تا گریه کنند. تا عزاداری کنند و فضای روحانی مرقد‌الحسین را درک کنند. آن‌ها وارد حرم حسینی می‌شوند تا بر بزرگ‌ترین ایثار و ازخودگذشتگی‌ای که تا به حال دیده شده گریه و عزاداری کنند.
انگار همگان پیوندی شخصی با مردی دارند که هیچ‌گاه او را ندیده‌اند. با او سخن می‌گویند و نام‌ش را می‌خوانند. به ضریح‌ش چنگ می‌زنند و زمین حرم را بوسه می‌زنند. در و دیوار آن‌جا را آن‌گونه لمس می‌کنند که انگار صورت یک دوست صمیمی و قدیمی را لمس می‌کنند. این تصویری حماسی است. انگیزه‌‌شان چیست؟ باید شخصیت و شأن امام حسین را فهمید و درک کرد که اینان چه ارتباط روحانی‌ای با سرگذشت جاوید او برقرار می‌کنند.
اگر جهان حسین را، پیام‌ش را و ایثارش را درک می‌کرد، ریشه‌های تاریخی داعش و تمایل آن‌ها به خون‌ریزی را می‌فهمیدند. قرن‌ها پیش در کربلا بود که انسانیت خباثتی را دید که در قتل حسین موج می‌زد. نور در مقابل تاریکی بود. فضیلت در مقابل رذالت بود. حضور حسین در همه‌ی جنبه‌های زندگی دوستداران‌ش موج می‌زند. سرگذشت حسین رشد و تکامل را تشویق کرده و هیچ نوعی از بایکوت رسانه‌ای نمی‌تواند نور آن را خاموش کند.
«این حسین کیست؟» از نظر صدها میلیون نفر از پیروانش، چنین سوالی که حتی ممکن است کسی را به تغییر دین و مذهبش وادارد زمانی پاسخ می‌گیرد که شما با پای پیاده به سوی حرم حسینی راهپیمایی کنید.
تمشک اوجی
۱۹:۰۶۱۷
آذر
 
- Tell me who are your friends and I will tell you who you are.
- I don't have any friends.
- You're a nobody!

:/
تمشک اوجی
۱۱:۲۷۱۷
آذر

Shared publicly  -  Yesterday 8:50 PM
 
اذکاری خاص از آیت الله بهجت(ره)

۱ اگر می خواهید شغل خوبی پیدا کنید بعد از نماز این دعا را زیاد بخوانید و قبل و بعداز آن صلوات بفرستید
اللهم أغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عن سواک

٢ اگر می خواهید شر و بلا از شما دفع شود این دعا را بخوانید : اللهم صل علی محمد و آله و أمسک عن السوء

٣ اگر می خواهید عصبانیت خود را درمان کنید با عقیده کامل زیاد صلوات بفرستید به اینگونه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

۴ اگر وسواس دارید برای درمان ، زیاد ذکر لا اله الا الله را بگویید .

۵ برای سلامتی در سفر این دعا را بخوانید اللهم اجعلنی فی درعکک الحصینة التی تجعل فیها من ترید

٦ اگر مغرور هستید برای درمان ، زیاد ذکر لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم بگویید .

۷ اگر می خواهید چیز گم شده یا دزدیده شده را پیدا کنید آنقدر این ذکر را بگویید تا یافت شود : أصبحت فی أمان الله أمسیة فی دوار الله

٨ اگر می خواهید ازبلایا دور شوید زیاد ذکر لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم بگویید.
تمشک اوجی
۱۱:۱۹۱۷
آذر
 
بسم الله

اللهم عجل لولیک الفرج

اگه حالی بهتون دست داد بعد از دعای برای فرج برای من حقیر هم دعا کنید...
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌹ارزش خواندن داره🌹

بگذارید حرف آخر را همین اول بگویم: کسی که زیارت اربعین را درک نکرده باشد، بخشی از معارف ناب حسینی را هیچ‌گاه درک نمی‌کند. اصلا اگر بخواهی بدانی حسین(ع) چه کاره هستی است، باید کوله‌بارت را ببندی و سه روز مسیر نجف تا کربلا را پیاده طی کنی...
ایمان، یعنی التماس‌های همراه با بغض آن مرد عربی که از اهالی العماره بود و به همراه دو فرزند کوچکش نزدیک به 90 کیلومتر راه را تا مرز چزابه آمده بود تا تعدادی از زائران را با ماشین باری خود که روی آن را با چادر پوشانده بود، برای شام و استراحت به منزل خود ببرد. و زمانی که به تو التماس می‌کرد که به حق حسین(ع) امشب را میهمان ما باش، تو قطرات اشکش را در کنار چفیه‌ای که روی سرش گذاشته و گوشه‌ای از آن را از شدت سرما به صورت خود بسته بود، می‌دیدی.

ایمان، یعنی درخواست‌های التماس گونه «ابومحمد» که به دلیل لهجه غلیظش، هیچ کس حرف او را متوجه نمی‌شد و او مدام به این سو و آن سو می‌دوید تا مسؤل کاروان را پیدا کند و تو وقتی که از دور اصرارهای او را می‌دیدی احساس می‌کردی که به دنبال مسافر است تا ماشینش را پر کند و به سمت نجف راهی شود، ولی وقتی خودت را در مسیر نورانیت و سادگی کلامش قرار می‌دهی، متوجه می‌شوی که او تعدادی ماشین کرایه کرده است تا زائران را به صورت رایگان از مرز چزابه تا نجف ببرند و این همه اصرار و التماس او به این دلیل است که درخواست او را رد نکنی و سوار ماشین دیگری نشوی.

ایمان، یعنی خوشحالی عمیق پیرزنی که تمام هستی‌اش را که چند دانه خرمای آغشته به ارده است، روی یک سینی گذاشته و خود را با ویلچر به میعاد‌گاه پیاده‌روی اربعین رسانده است و با تمام ظرفیت الفاظ به تو التماس می‌کند که از خرمای او برداری و میل کنی؛ و زمانی که تو دست خود را دراز می‌کنی ودانه‌ای از خرمای نه چندان تازه او را بر‌ می‌داری، از عمق وجود خوشحال می‌شود و تو می‌بینی که زیر لب می‌گوید «الحمدلله» و با گوشه چادر عربی‌اش اشکش را پاک مى کند 

ایمان، یعنی قدم‌های آهسته آن پیرمرد نجفی که می‌گفت این بار نهمی است که این مسیر را آمده است ولی این بار چون عمل قلب باز انجام داده است، دکتر او را از آمدن منع کرده است، به همین دلیل دو تا از خواهر زاده‌هایش با یک کوله پشتی پر از قرص و دارو همراهش آمده‌اند، و بعد با حالتی که درست متوجه نمی‌شوی خنده است یا گریه، می‌گوید: ولی توی این سه روز پیاده روی حتی یک قرص هم مصرف نکرده‌ام.

ایمان، یعنی حسرت‌های آن مرد اهل موصل که وقتی بعد از نمازجماعت ظهر و عصر برای استراحت کنار عمود 1123 نشسته‌ای، خودش را به تو می‌رساند و می‌گوید ایرانی‌ها را از صمیم قلب دوست دارد و می‌گوید دو سال در جنگ ایران و عراق حضور داشته ولی به خدا قسم حتی یک ایرانی را نکشته است و چندین سال هم در ایران اسیر بوده است. وقتی از او می‌پرسی که اهل موصل عموماً سنی هستند، او لبخند می‌زند و می‌گوید در ایران مستبصر شده است، و زمانی هم که فرزندانش او را صدا می‌زنند که همراه آنها برود، به آنها اشاره می‌کند و می‌گوید که در میان تمام عشیره‌اش تنها او و فرزندانش شیعه 
هستند.
ایمان، یعنی سیل خروشان جمعیتی که پهنه‌ای به وسعت بیش از هشتاد کیلومتر را تسخیر کرده‌اند و با گام‌های استوار خود مشق عشق و محبت می‌کنند. و تو زمانی که خود را در میان این سیل جمعیت رها شده می‌بینی و از هر گوشه فریاد «لبیک یا حسین» را می‌شنوی، احساس می‌کنی که دیگر حسین(ع)تنها نخواهد ماند و زیر لب زمزمه می‌کنی : «العجل یا منتقم».

یادمان باشد اگر حال خوشی پیدا شد
جز برای فرج یار دعایی نکنیم
التماس دعا

Show less
11
تمشک اوجی
۱۰:۳۵۱۷
آذر

Bahador A.H,B

Shared publicly  -  10:29 AM
 
کلا زندگی روزمره کاریم رو بخوام خلاصه کنم این میشه:
سوالی که از من پرسیده میشه : "با یک کیلو شیر چندتا بستنی چوبی میشه درست کرد؟"
بعد از سه ساعت سوال و جواب میفهمم منظور از سوال این بوده " بستنی چوبی بجز شیر چه چیزهایی داره؟"
البته فکر کنم درد همه برنامه نویس ها همینه که مشتری خودش نمیدونه سوال و مشکلش چیه 
تمشک اوجی
۰۹:۵۵۱۷
آذر

Saeed k

Shared publicly  -  2:25 AM
 
سرِ عروسی (دامادی؟) داداشم رفتن توو فاز این مسخره بازی ها که رفته گل بچینه و اینا.
یارو عاقدِ هم بلافاصله گفت: عروس خانم گل رو قبلا چیده! (اشاره به داماد) 
چی رو رفته بچینه؟

ینی جیگرم حال اومد اون لحظه. 
تمشک اوجی
۰۰:۳۰۱۷
آذر

مراد بیک

Shared publicly  -  Yesterday 9:08 PM
 
 
 
بازتاب اربعین در نشریه "هافینگتون پست" و توصیف آن به بزرگترین تجمع دینی جهان 
جالبه
در این مقاله آمده است: اگر می خواهی اسلام حقیقی را بشناسی، به زیارت اربعین برو زیرا مراسم ارزش ها و الگوهاست و اگر خواستی داعش را بشناسی برو به اربعین و دشمنان داعش را بشناس.


در مقاله مذکور، زیارت اربعین را بزرگترین و باشکوه‌ترین تجمع دینی در جهان توصیف شده و آمده است: تعداد زائران این تجمع 5 بار بیشتر از مراسم بزرگ و مهم "کومبه‌میلای" هندوها که هر 3 سال یکبار برگزار می شود است و علاوه بر این اربعین در شرایط امنیتی خطرناک و با وجود تروریسم و خطر انفجار در هر لحظه بر گزار می شود و آنها با این اقدام به جهان پیام می فرستند.


نویسنده مقاله مذکور سپس داستان یک مرد استرالیایی را نقل می کند که پس از مشاهده زیارت باشکوه اربعین در تلویزیون در سال 2003 که صدام سقوط می کند به کربلا می آید و با شرکت در این مراسم از مسیحیت کاتولیک به اسلام می گراید.

نویسنده مقاله سپس به شرح و مقایسه اربعین با دیگر اتفاقات می پردازد و می نویسد: در زلزله "هائیتی" وزارت دفاع آمریکا فقط 4 میلیون وعده غذایی داد و در اربعین 200 میلیون وعده غذایی تهیه می شود و همه از محل خیرین است. نویسنده سپس خواستار گنجاندن زیارت اربعین در کتاب رکوردها به عنوان بزرگترین تجمع بشری، بزرگترین سفره غذا در جهان و بزرگترین تعداد داوطلبان در یک مکان و غیره می شود.


وی سپس از رسانه های غربی به خاطر برخورد سیاسی با اربعین حسینی به شدت انتقاد می کند و می پرسد: چگونه یک تظاهرات کوچک در لندن یا یک تظاهرات صدها نفری در "هنگ کنگ" پوشش داده می شود اما از بزرگترین تجمع بشری در جهان با حضور زن ومرد و کودک چشم پوشی می شود؟
http://m.huffpost.com/uk/entry/6203756
Show less
تمشک اوجی
۱۰:۲۲۱۶
آذر

یکی هم نوشته بود:
جای برداشت آزاد مشغول کاشت آزاد هستن. 
در هر حال زمین عام المنفعه‌س راحت باشین :))

ویرایشحذف
دوشنبه 13 مرداد 1393
تمشک اوجی
۱۵:۲۱۱۵
آذر

طآ مز

Shared publicly  -  8:20 AM
 
تا اینجاش با امام حسین بوده، بقیه ش هم با امام حسینه..
«وگرنه من همان خاکم که هستم..»
 
بسیار زیبا گفت استاد رائفی پور:
داعش رو اوزدن تو عراق که این راهپیمایی اربعین رو کمرنگ کنن،داعش تهدید کنه مردم بترسن و نرن
چون خود غربی ها اعتقادارن بزرگترین کارناوال جهان این برنامست. 
داعش تهدید کرده و مردم بی تفاوت نسبت به این تهدید ها با عزم جزم اماده حرکت به سمت حرم الله شدن
میدونید ثمره حرکت چیه؟
این اتفاق تو کل دنیا داره مخابره میشه
غیر مسلمونا به خودشون میگن که این حسین کیه که این همه ادم جونشون رو گرفتن کف دستشون و میدونن که احتمال مرگشون هست ولی با این حال دارن میرن کربلا
اصلا کربلا کجاست؟
تا اینجاش با ما ادما بود بقیش با خود اقاست
همین که بتونیم همچین فکری رو تو ذهنشون بندازیم یعنی بازی رو بردیم بقیش با خود امام حسینیه
ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین
(خوشبحال اون کسایی که میتونن با این پیاده رویشون برای اقا یه کار انجام بدن
کار برا اقا کار برا اسلامه،حالا میتونیم ارزوی شهادتم بکنیم..... )
تمشک اوجی