دوست واقعی
شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۹ ق.ظ
Sepehr Fateh
Shared publicly - Yesterday 10:10 PM
یه شب بارون شدیدی می بارید,
پرویز شاپور از احمد شاملو پرسید؛
چرا اینقدر عجله داری..!؟
شاملو گفت؛
میترسم به آخرین اتوبوس نرسم.
شاپور گفت؛
من میرسونمت.
شاملو پرسید؛ مگه ماشین آوردی..!؟
شاپور گفت؛ نه, اما چتر دارم...
...
دوست واقعی,
کسی است,که در لحظه ای که باید جای دیگری باشد,
بخاطر تو..
در کنار تو باشد...
پرویز شاپور از احمد شاملو پرسید؛
چرا اینقدر عجله داری..!؟
شاملو گفت؛
میترسم به آخرین اتوبوس نرسم.
شاپور گفت؛
من میرسونمت.
شاملو پرسید؛ مگه ماشین آوردی..!؟
شاپور گفت؛ نه, اما چتر دارم...
...
دوست واقعی,
کسی است,که در لحظه ای که باید جای دیگری باشد,
بخاطر تو..
در کنار تو باشد...
۹۳/۰۹/۰۱