تمشک اوجی

می نویسم پس هستم

می نویسم پس هستم

آخرین مطالب
پیوندها

۱۳۶ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۲۲:۳۹۱۴
آذر
 
کانه خوف ترین مربی بدنسازی دنیا بیاید بگوید جنمش را داری ، میخاهم بات کار کنم ،پایه ای؟
انصافن کیفور نمی شوی ؟ حال نمیکنی؟باخودت نمیگویی اوووووف! وه! واو! جنمش را دارم؟؟!! بعد هم محکم بزنی به تخت سینه ات بگویی بیا کار کن! حتمن! خیلی هم عالی!؟

انگارکن پایه ترین مربی عالم گفته :الست بربکم؟
رب..کم.. نگفته اله نگفته هیچ تعبیر دیگری...گفته مربی ات! یعنی آن به آن باتو کار میکند...توام گفته ای بلی ومحکم به تخت سینه ات کوبیده ای که شهدنا علی انفسنا...
...
دارد کار میکند اسم رب اش با ما به حکم امضای عهدمان. یادمان بیاید توی باشگاه ش هستیم. عهدمان با مربی را یادمان بیاید... بکوبیم به تخت سینه و این بار آگاهانه محکم بگوییم پایه ایم! 
تمشک اوجی
۲۲:۱۰۱۴
آذر

gomnam binam

Shared publicly  -  2:02 AM
 
پارسال روز اربعین وایسادم تو صحن و هر هیاتی می اومد به هر ضرب و زوری شده از زیر طنابشون می رفتم تو (هر هیاتی که از بین الحرمین وارد صحن میشه، یه طناب بزرگ دور تا دورش رو چند نفر گرفتن و باقی اعضای هیات تو محدوده ی اون طناب سینه زنی می کنن و با همه وسایل میان تو و با همه وسایل از باند و میکروفن گرفته تا دوربین فیلم برداری و... میرن بیرون) بعد وقتی هیات به آخر صحن می رسید و می خواست خارج بشه و بره تو خیابون، از زیرش سریع می رفتم بیرون و دوباره میرفتم زیر طناب هیات بعدی.
خیلی صفا داشت، هیات های ترک و لبنانی و عراقی، عربستانی و یمنی و اروپایی و خیلی از کشورهای دیگه. دیدن نحوه عزاداری ملل مختلف از نزدیک و همراه شدن باهاشون تجربه بی نظیری بود. 
هر هیاتی یه جور عزاداری می کرد، لبنانی ها خیلی منظم و اما پر ابهت و با شعر قشنگ، اروپایی ها خیلی مظلومانه و کم صدا، ترک ها یه چیزی ما بین اروپایی ها و لبنانی ها، عراقی ها معمولا با شعرهایی که معلوم بود قدیمی ه.

اما از همه مجنون تر یه گروه بودن که خیلی آتیشی سینه می زدن، بهتره بگم به سر می زدن، وقتی وارد شدن بیشتر شون بی اختیار به زانو افتادن رو زمین. همه یک دست پیرهن سیاه و خاکی شده و کلاه و شال سیدی. معمولا وقتی هر چقدر شور سینه زنی ت بیشتر بشه کمتر می تونی گریه کنی اما این هیات به طرز مجنون واری سینه می زدن و در عین حال خیلی ناجور گریه می کردن. طوری که از وقتی اینا اومدن و رفتن کل ملت بدجور تحت تاثیر قرار گرفتن.
این هیات رو اصلا به خودم اجازه ندادم برم وسطشون، فقط ایستادم و نگاه کردم و مثل بقیه زار زدم که چرا دلم مثل اینا انقدر سوخته و شیدا نیست برای ارباب بی کفن...
تمشک اوجی
۲۱:۱۰۱۴
آذر
Mehregan Karimi
Dec 3, 2014
+
3
2
3
 
Reply
 
«ان دین الله لا یعرف بالرجال، بل بایة الحق، فاعرف الحق تعرف اهله، ان الحق احسن الحدیث، و الصادع به مجاهد...»
(وسائل الشیعه، ح27، ص135).
دین خدا با شخصیت ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه ها و آیات حق است.
پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. همانا حق نیکوترین کلام است و آن کس که آن را در می یابد و فاش می گوید مجاهد است...
تمشک اوجی
۲۰:۲۳۱۴
آذر


پنج تا فایل  با موضوع روش خدمت به اهل بیت(ع)

از آقای معاونیان


https://www.dropbox.com/s/atoqnbloxtetgvs/shab_1.mp3


https://www.dropbox.com/s/2s787ip45xttxx6/shab_2.mp3


https://www.dropbox.com/s/hsrr0ry558py74u/shab_3.mp3


https://www.dropbox.com/s/y3zgdlnc8m1hej3/shab_4.mp3


https://www.dropbox.com/s/0761n7rjy4jtyni/shab_5.mp3


تمشک اوجی
۱۸:۱۳۱۴
آذر


از نوکرا و ذاکرای ارباب میگفت:

دو ماه پیش خواهرم کربلا بود. میگفت تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح داشت روضه میخوند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یقه اون مداح گرفت کشید پایین گفت عباس دروغ میگه ...عباس دروغ میگه

مداح آرومش کرد گفت چی شده گفت من بعد از 25 سال بچه دار شدم الان که 19 سالشه رفته تو کما با خودم گفتم درمون دردش عباسه
از اصفهان اومدم کربلا امروز زنگ زدن بهم گفتن بچت مرده...دروغ میگن که عباس حاجت میده.

خواهرش میگفت مجلس بهم ریخت ..

فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا برهنه اومد ..با خودمون گفتیم الان مداحو میزنه دوباره..
دیدیم اومد جلو چهار پایه که مداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت بیا بغل ضریح بخون همه کسایی که دیروز بودنم باشن...میخوام بگم غلط کردم... (گریه میکرد و میگفت)

میگه همه رفتیم. مداح گفت حاجی چی شده ؟

گفت خانومم زنگ زد گفت چوون نمیذارن زنها تو غسالخونه برن التماس کردم گفتم 1 بار بچمو تو سرد خوونه ببینم...
میگه همین که کشو رو کشیدن بیرون دیدیم رو نایلون بخار نشسته سریع آوردنش بهش شوک دادن بعد از چند دقیقه به هوش اومد ..
پسرمون که اصلا تو قید و بند مذهب نبود تا نشست گفت بابای من کجاست؟
گفتم بابات کربلاست ...
گفت بهش زنگ بزن بگو زمانی که تو کما بودم 1 اقای قد بلندی اومد تو خوابم گفت ...پسرم بلند شو...
به بابات سلام برسون بگو...
آبروی من یک بار تو سرزمین کربلا رفته بود..
چرا دوباره آبروی منو بردی...برو بهش بگو عباس دروغ نمیگه..


طامز

تمشک اوجی
۰۸:۲۳۱۳
آذر


:white_check_mark: علت به کار بردن لفظ یاعلی!
:sparkles::sparkles::sparkles::sparkles::sparkles::sparkles:

از پیغمبر سئوال شد:
یارسول الله، ما وقتی صحبتمون، حرفمون با یکی تموم میشه، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم، به بیان پارسی می گوییم:
خداحافظ و به زبان عربی می گوییم:
فی امان الله
اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم...
شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:تو را به خدا می سپارم!
آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟
حضرت فرمودند:
پایان صحبت، خداوند سبحان به من "یاعلی" گفت، من نیز به خدای خود " یا علی" گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.
:sparkles::sparkles::sparkles::sparkles::sparkles:
منبع:کتاب سخن خدا ص٧١ - زندگانی چهارده معصوم ص۴٩ - معراج ص١٣

تمشک اوجی
۰۲:۱۶۱۳
آذر

امام حسین علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛

به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مى شوند.
تحف العقول، ص 245 .



#زینگ

تمشک اوجی
۰۳:۳۷۱۲
آذر


نماز آیت الله وحید

تمشک اوجی
۰۳:۳۳۱۲
آذر

امیرحسین قاف

Shared privately  -  1:48 AM
 
 
اولین اثر دوستی برای خدا این است که انسان، تکامل ایمانی پیدا می‏ کند. 
این مسأله بسیار مهمی است؛ یعنی اگر انسانی که خدا سرش می‏ شود و مؤمن بالله است، 
دوستی‏ اش با افراد دیگر بر محور خدا باشد، همین دوستی‌ها منشأ تکامل ایمان او می‏ شود.
ابوعبیده از اصحاب امام صادق(علیه ­السلام) است و روایتی را از آن حضرت نقل می‏ کند
که در کتب حدیث ما، این روایت به دو شکل ضبط شده است.
در یکی از این روایت‌ها آمده است  که حضرت فرمود:
«مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمَلَ إِیمَانُهُ»
هرکس برای خدا دوستی و دشمنی کند، از کسانی است که ایمانش کامل شده است.
تعبیر در اینجا «لله» است. حضرت می‌فرماید: این دوستی، منشأ کمال ایمان می‏ شود.
آنچه که موجب می‏ شود انسان از نظر معنوی، در این عالم مبتلا به خطاها گناهان شود
که امور مبغوض الهی هستند، نقص ایمانی است. یعنی اگر انسان ایمانش کامل بود،
این کار را نمی‏ کرد و مثلاً این حرف را نمی‏ زد.
چون ایمان‏ش ناقص است، این کارها را می‏ کند.
حالا چه کنیم که به کمال ایمانی برسیم تا مرتکب این سنخ خطاها نشویم 
و ابتلا به این مسائل پیدا نکنیم؟ دوستی‏ تان را برای خدا کنید. 
روابطتان را، قطع و وصل ‏هایی که با افراد داریم بر محور خدا انجام دهیم. 

#تربیت_در_محیط_رفاقتی  

#زینگ
تمشک اوجی
۰۲:۴۴۱۲
آذر
 
شمایی که شوق و اشتیاق زیارت کربلای حسین بن علی علیه السلام رو دارید، شمایی که هر وقت دوستانتون پیامک می زنن و حلالیت می طلبن و میگن که ما عازم کربلا هستیم دلتون می شکنه و بغضتون می گیره و اشک تو چشماتون حلقه می زنه، گاهی هم هق هق می زنید زیر گریه، می دونید سرمنشاء این حبّ و علاقه تون کجاست؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکسی که خداوند خیرش را بخواهد، حبّ امام حسین علیه السلام و حبّ زیارتش را در قلب او می‌اندازد.
چه لذتی بالاتر از اینکه خدای متعال برای شما خیر و نیکی خواسته است و علامتش هم همین است که حب حسین علیه السلام و حب زیارت حسین علیه السلام را در دل شما انداخته است؟
تمشک اوجی