تمشک اوجی

می نویسم پس هستم

می نویسم پس هستم

آخرین مطالب
پیوندها

۱۳۶ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۰۸:۱۵۰۹
آذر

alireza musavi

Shared publicly  -  Yesterday 1:44 PM
 
این وبسایت اطلاعات تراجمی (زندگی نامه) شخصیتهای مهم جهان اسلام و نیز راویان احادیث در سه قرن نخست را بر اساس منابع مهم اهل سنت دربردارد. 
شاگردان و اساتید یک فرد نیز معرفی شده که با کلیک روی اسم آنها، اطلاعات مربوط به آنها هم بلافاصله قابل مشاهده است. بر اساس قرن نیز می توان جستجو را تنظیم کرد و از تایم لاین هم برای ارائه طبقات استفاده کرده است.
تمشک اوجی
۰۷:۲۸۰۹
آذر
 
 
 
در قرآن کریم هر جا #بشر  آمده منظور صورت ظاهری انسان است. بشر از بشره است و صورت ظاهری هر چیزی را بشره آن می گویند. و هر جا #انسان  آمده منظور حقیقت انسان است. و هر جا #آدم  آمده، منظور نام اولین انسانی است که خدای متعال خلق کرده. یعنی اسم آن شخص «آدم» بوده.

#با_من_قرآن_بخونین 
تمشک اوجی
۰۶:۵۵۰۸
آذر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
تمشک اوجی
۰۷:۲۶۰۶
آذر

الان نجوا بهم گفت:

بلندترین آیه قرآن از احکام قرض گفته

282 بقره.

جالب بود.

الان رفتم چک کردم دیدم یک صفحه کامل ه.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ ۚوَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ ۚ وَلَا یَأْبَ کَاتِبٌ أَن یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّـهُ ۚ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللَّـهَ رَبَّهُ وَلَا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا ۚ فَإِن کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لَا یَسْتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ ۚ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِن رِّجَالِکُمْ ۖ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ ۚ وَلَا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا ۚ وَلَا تَسْأَمُوا أَن تَکْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ کَبِیرًا إِلَىٰ أَجَلِهِ ۚ ذَٰلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّـهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَىٰ أَلَّا تَرْتَابُوا ۖ إِلَّا أَن تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَکْتُبُوهَا ۗ وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَایَعْتُمْ ۚ وَلَا یُضَارَّ کَاتِبٌ وَلَا شَهِیدٌ ۚ وَإِن تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ ۗ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّـهُ ۗ وَاللَّـهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ﴿٢٨٢

ای اهل ایمان، چون به قرض و نسیه معامله کنید تا زمانی معیّن، سند و نوشته در میان باشد، و بایست نویسنده درستکاری معامله میان شما را بنویسد، و نباید کاتب از نوشتن خودداری کند، که خدا به وی نوشتن آموخته پس باید بنویسد، و مدیون باید مطالب را املاء کند، و از خدا بترسد و از آنچه مقرّر شده چیزی نکاهد، و اگر مدیون سفیه یا ناتوان (صغیر) است و صلاحیّت املا ندارد ولیّ او به عدل و درستی املا کند و دو تن از مردان خود (از مسلمانان عادل) گواه آرید، و اگر دو مرد نیابید یک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول دارید گواه گیرید تا اگر یک نفر از آن دو زن فراموش کند دیگری به خاطرش آورد، و هرگاه شهود را (به محکمه) بخوانند امتناع از رفتن نکنند، و در نوشتن آن تا تاریخ معیّن مسامحه نکنید چه معامله کوچک و چه بزرگ باشد. این عادلانه‌تر است نزد خدا و محکمتر برای شهادت و نزدیکتر به اینکه شکّ و ریبی در معامله پیش نیاید (که موجب نزاع شود) مگر آنکه معامله نقد حاضر باشد که دست به دست میان شما برود، در این صورت باکی نیست که ننویسید، و گواه گیرید هرگاه معامله کنید، و نبایست به نویسنده و گواه ضرری رسد (و بی‌اجر مانند)، و اگر چنین کنید نافرمانی کرده‌اید. و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور می‌کند و خدا به همه چیز داناست.

تمشک اوجی
۲۲:۳۷۰۵
آذر

نرگس زن عباس

Shared publicly  -  Nov 13, 2014
 
خیلی برام جالب بود که امروز یکی توی وایبر برام این نکته از مرجوم حاج اسماعیل دولابی رو فرستاده بود 
نکته ای که منو به یاد تاثیر زبان بر ذهن و حالاتش می اندازه  
چیزی که بهمون میگه تک تک واژه هایی که به زبون میاریم باعث ایجاد یک ارتعاش عصبی خاص توی مغز میشه که این ارتعاش بر اثر تکرار به لایه های عمیق میره و توی ناخودآگاه می شینه وناخودآگاه اونو برنامه ریزی میکنه و به صورت یک فایل اجرایی درمیاره ...
چقدرررررر برام جالب این حرف از این مرد !
گفته که :
*خیلی نگو من گناهکارم
هی نگو من گناهکارم 
این را ادامه نده تا خود هم به یقین برسی
روی صفات خوب و کارهای خوبت کار کن تا روی اونها به بقین برسی 
معصیت را به یقین نرسان ! ایمان را به شک تبدیل نکن !
>>تاثیر زبان اینه اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام وعادت کنی ، اوضاع خیلی بی ریخت می شود ...
همیشه بگویید الحمدلله ، شکرخدا ... بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی .
اگر پکر هستی دومرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله ...آن وقت غمت را از بین می برد .*


واااای که چقدر سرشارم از این نوع نگاه ...معجزه میکنه !
تمشک اوجی
۲۱:۵۶۰۵
آذر
 
صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ‏ 
اغلب مترجمان این آیه را به این صورت ترجمه کرده اند: راه آنان که به آنان نعمت داده ای، نه راه کسانى که بر آنها خشم فرمودى، و نه راه گمراهان.
توضیح: کلمه «غیر» بدل است براى ضمیر «هم» در «علیهم» و یا بدل است براى «الذین» و یا صفت است براى «الذین»
در هر سه حالت معنای صحیح آیه این است: راه کسانی که به آنها نعمت دادی، که همان ها، یعنی همان هایی که به آنها نعمت دادی نه مغضوب هستند و نه ضالین.
بنابراین در آیه سه تا راه وجود ندارد که ما از خدا بخواهیم ما را به این راه هدایت کند، نه به آن دو راه دیگر. بلکه یک راه است. ما از خدا می خواهیم ما را به راه آنانی هدایت کند که نعمت داده شده اند و مغضوب و گمراه هم نیستند.

#با_من_قرآن_بخونین  
Show less
103
2
تمشک اوجی
۲۱:۳۵۰۵
آذر

Mohamadreza Moini

Shared publicly  -  Nov 24, 2014
 
برخی گمان می‌کنند که اگر گاهی در باب نکوهش مال و منال سخن به میان می‌آید، بدان معناست که خود آن مال بد است، اما چنین نیست!
مرحوم آیت‌الله بروجردی ـ رحمه الله ـ چنین نقل می‌فرمایند:
در اوایل طلبگی، پدرم ماهی 3 تومان (به ارزش پول آن زمان) به من شهریه می‌داد. از آن‌جا که در آن دوران فقهای بزرگی در حوزه‌ی علمیه اصفهان حضور داشتند و آن حوزه قدرت علمی زیادی داشت، پس از مدتی برای ادامه‌ی تحصیل از بروجرد به اصفهان آمدم. پدرم به بنده فرموده بود که من با فلان تاجر در بازار اصفهان حساب دارم. به او می‌سپارم که ماهی 3 تومان به شما بدهد. اول هر ماه قمری نزد او برو و این مبلغ را دریافت کن.
من هم در ابتدای هر ماه به مسجدی که در بازار اصفهان و اطراف حجره‌ی او بود می‌رفتم. نماز ظهر و عصر را می‌خواندم و برای دریافت پول نزد او می‌رفتم. وقتی پس از نماز ظهر و عصر به سمت حجره‌ی او می‌رفتم، معمولاً هنگام نهار خوردن بود. از جلوی حجره‌های تجار بازار که عبور می‌کردم، یکی چلوکباب می‌خورد، یکی چلو مرغ، یکی چلو خورش؛ خلاصه اغلب یک نهار حسابی می‌خوردند. هر ماه که به حجره‌ی این رفیق پدرم که می‌رسیدم، می‌دیدم که یا نان و ماست می‌خورد یا نان و دوغ یا نان و کشک یا نان و پنیر یا امثال آن. حالا یک بار یا دو بار بگوییم هوس کرده که چنین غذای ساده‌ای بخورد اما من در این چند وقتی که نزدش می‌رفتم می‌دیدم که چنین غذاهایی می‌خورد. البته من فضولی و جسارت نمی‌کردم و علت این کار را جویا نمی‌شدم.
گذشت و سیلی آمد و پلی ـ در اصفهان یا اطراف آن ـ خراب کرد. در آن روزگار حکومت به این امور رسیدگی نمی‌کرد و باید خیرین جمع می‌شدند و پل را تعمیر می‌کردند. خیرین سراغ تجار و افراد ثروت‌مند آمدند تا پول جمع کنند. مثلاً یکی گفت من 50 تومان می‌دهم، دیگری گفت من 100 تومان می‌دهم، دیگری 150 و به همین ترتیب. رسیدند به مغازه‌ی همین آقا.
از او پرسیدند که چقدر می‌دهی؟ ایشان سؤال کرده بود که خرج تعمیر این پل چقدر خواهد شد؟ به او گفتند برآورد کرده‌ایم، حدود 30 هزار تومان خواهد شد. ایشان پرسیده بود که چه مقدار را تقبل کرده‌اند؟ گفتند تا این‌جای بازار که آمده‌ایم 600 تومان جمع شده و تا 30 هزار تومان خیلی باقی مانده. ایشان فرموده بود آن مبالغ را از آن آقایان نگیرید، تمام خرج پل را من متقبل می‌شوم!
این خبر در شهر اصفهان پیچید! به سراغ ساختن آن پل رفتند و کار انجام شد و گذشت.
ماه بعد که بنده (آیت الله بروجردی) برای دریافت مبلغ 3 تومان خود نزد او آمدم، مجدّداً مشاهده کردم که او از همان نان و کشک یا نان و ماست می‌خورد! این بار دیگر از ایشان سؤال کردم که شما همیشه نان و ماست یا نان و کشک می‌خورید، لذا ما گمان کردیم که وضع شما خوب نیست! اما چطور است که آن مقدار ثروت دارید و این غذاها را می‌خورید؟!
آن تاجر به آقای بروجردی گفته بود:
«اصلاً کسب و کار من برای آن است که پول در بیاورم و از درآمد حاصله چنین کارهایی انجام دهم، و گر نه شکم که با نان و کشک و نان و ماست نیز سیر می‌شود! من کسب درآمد می‌کنم برای چنین اموری، و الا چرا باید پول جمع کنم؟!»
Show less
تمشک اوجی
۰۲:۳۹۰۵
آذر


نذری ساده

تمشک اوجی
۲۱:۱۶۰۴
آذر

همه چیز از یه خبر در کلاس آرتین شروع شد.

جمع آوری و بسته بندی آجیل جهت توزیع بین زواری که در پیاده روی اربعین شرکت میکنند.

توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


بهمون گفته بودند سه شنبه 11 صبح فرهنگسرای شفق باشیم.

یوسف آباد- خیابان اسد آبادی - خیابان 21م - بوستان شفق - فرهنگسرای شفق.

و خب کشف کردم که 3 سال تمام مسیر کلاس م از یوسف آباد می گذشت اما نمیدونستم اونجا یوسف آباده :)


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


با دیدن بنر "یک نذر ساده" به اون سمت از پارک رفتم.

در کمال تعجب یکی از آقای سلبریتی پلاس پشت این بنر در حال صحبت با فردی بود.

یعنی کف م برید.

مردد سلام کردم و ایشون هم انگار شناختند!!! طوری که من  دیگه نگفتم تمشک اوجی هستم.

اما قانونا نباید من رو میشناختند.


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


رفتم سمت در ورودی. پر از  عکاس و فیلم بردار بود.

یه آن ترسیدم.

آخه فکر کردم  فقط  بچه های پلاس هستیم و جمع خودمونی خودمونه.

من حدود 1.5 ساعت دیر رسیده بودم و با دیدن یه میزی که کوهی از آجیل های بسته بندی شده روش بود، مبهوت سرعت عمل دوستان شدم.

هر چند که بعدش معلوم شد اینها رو کارکنان فرهنگسرا دیشب  آماده کرده بودند، اما  مجبور  شدیم دوباره بسته ها رو باز کنیم، آخه خیلی کم ریخته بودند. و رسما دوباره کاری شد.


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا



توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا



توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


بعدش هم دستکش دست کردیم و شروع کردیم به ریختن آجیل ها در کیسه های کوچیک. و  یکی هم مسئول گره زدن شده بود.

حدود 50 نفر بودیم.

پسته و فندق و بادام و نخود و کشمش و توت و نقل و انجیر خشک را به نسبت های یکسان میریختیم و هم میزدیم وشروع میکردیم به بسته بندی.

 یکی از بچه ها هم حین  گره زده ها از  بقیه  صلوات می گرفت. گاهی  سلام میدادیم به امام حسین و سلام زیارت عاشورا رو تکرار میکردیم و گاهی امن یجیب می خوندیم و گاهی دعای فرج.

توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


حدود ساعت 3 هم نهار کوبیده خوردیم.

بسی چسبید.


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


بعد نهار دوباره هر گروهی برای خودش انواع خشکبار بار رو میریخت و خط تولید به جریان می افتاد .

این اصطلاحی بود که بچه ها می گفتند. البته معلوم بود مهندس  صنایع نبودند :)


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


اینهایی که دور این میز نشسته بودند کارشون این بود که بسته هایی که توشون حسابی  پر  نشده بود رو دوباره باز کنند و پرش کنند.

باز کردن گره ها معضلی بود. من به شخصه که توی اون چند ساعت ده تا بسته رو هم گره نزدم چه برسه بخوام گره باز کنم.

واقعا برخی ها خیلی  صبورانه وقت میذاشتند.


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


بسته بندی آجیل های طبقه اول تقریبا شد و من تازه سرم رو بلند کرد و گشتی توی اتاق زدم.

دیدن این همه بسته خیلی کیف داشت.


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


بعد اذان مغرب  رفتم  طبقه بالا. تا هم نمازم رو بخونم و هم به بچه های اون طبقه کمک کنم.

اینها آخرین بسته هایی هست که در طبقه دوم بسته شد.

سهم هر  نفر رو دارید ما شا الله چقدر  زیاده ؟

خدا برکت بده به مال اونهایی که آجیل ها رو تامین کردند.


بعدش که بسته بندی آجیل های طبقه دوم هم تمام شد، اومدیم بیاییم پایین. این  صحنه رو دیدیم.

جالبه فکر کردم من فقط این طور  ذوق  زده شدم.

بعد دیدم بچه ها دست کمی از من ندارند.


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا






توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


این هم آخرین بسته ای که تحویل دادیم.

هر بسته نایلون برای 150 نفر است.


توزیع آجیل برای روز اربعین در کربلا


ساعت 7 کارمون تمام شد.

از آقایی که مسئول تحویل بسته ها بود پرسیدم چند تا شد.

گفت 378 تا.

البته دو تا بسته نصفه هنوز دست بچه ها بود و  داشتند دیگه مرجوعی ها رو جمع و جور میکردند.

شما رند کن بگو 380 نایلون.

380*150=57000

فکر کن برای 57 هزار نفر آجیل جور شد.

خدا به مال و جان محبین امام حسین برکت بده.

پ.ن:

به ما گفته بودندبه هر کسی که علاقمند بود بگید تا شرکت کنه.

مخصوصا اگه مادر شهید بتونند بیان، برکت داره.

4 تا مادر شهید اومده بودند.

بعد نهار یکی شون درباره کلاس مون ازم پرسید و بعدش گفت.

روزی که خبر مفقود الاثر شدن پسرم رو بهم گفتند، گفتم اگه اسیره حضرت زینب به دادش برسه، اگه شهید شده، فدای علی اکبر امام حسین.




تمشک اوجی
۰۵:۲۰۰۴
آذر
 
تاملی کوتاه در رابطه میان تقیه و وحدت

«اسرائیل یا قوم یهود هرجا و به هر طریقی که زندگی کنند در جست و جوی وسیله‌ای برای نمایاندن خود به شکل گروهی متمایز از همسایگان هستند. یک دلیل بقای این علاقه به تفاوت و جدایی از دیگران آن است که یهودیان هرجا که باشند، گروه بسیار کوچکی‌اند که دیگرانی که بزرگ‌تر، قدرتمندتر و مهم‌ترند آنان را احاطه کرده‌اند. اگر گروه کوچکی بخواهد در اوضاع و موقعیت‌های متفاوت به فکر حفظ خود باشد، این کار را با انگشت نهادن بر نقاط تفاوت میان خود و دیگران انجام می‌دهد. علاوه بر این، چنین گروهی بر خلاف حرکت رایج‌تر اقلیت‌ها برای نادیده گرفتن نقاط تفاوت و همسان شدن با اکثریت، ارزش والایی به این نقاط مورد تفاوت خواهد داد.» +

گزارش فوق سخن یعقوب نوصنر – یهودی‌پژوه برجسته معاصر – است که از گزاره‌ای شبیه آنچه در فرهنگ شیعی «تقیه» خوانده می‌شود، در میان قوم یهود سخن می‌گوید. هرچند در نگاه اول، این رفتار برخلاف «تقیه» مورد قبول شیعه به نظر می‌آید، اما اندکی تامل و درنگ نشان از تفاوت موضوعی اساسی میان آنچه در روایات «تقیه» خوانده شده و این برخورد دیده می‌شود؛ مروری بر روایات تقیه به وضوح نشان از تلاش ائمه ع برای حفظ جان اقلیت شیعه دارد و دستوری فردی است، در حالیکه در بعد جامعه شیعه و در نگاه کلی‌گرایی، توصیه‌ها رنگی متفاوت می‌یابد و به مانند آنچه از یهود دیده شد، اصرار بر اظهار و عدم کتمان است تا مباد جامعه و مذهب شیعه به کلی پنهان شود.

تفکیک میان اهمیت حفظ جان افراد جامعه شیعه – به مثابه تکلیف فردی – و حفظ کیان جامعه شیعی – در بعد کلی آن – نکته‌ایست که تا کنون اشاره‌ای به آن نیافته‌ام. شاید دلیل آن عدم وجود تصریح به این تفکیک در روایات تقیه باشد، اما بررسی روایات تقیه در کنار روایاتی که بر حفظ مظاهر شعائری شیعه تاکید زیادی دارد و قیمت آن را ریخته شدن خون شیعیان نیز می‌داند – مانند روایات بسیاری که در زمان منع زیارت مزار سید الشهدا ع وارد شده و در آن تاکید شده که در این راه کشته شدن نیز مانع نیست – به روشنی بر آن سیره – که می‌توان آن را ضد تقیه فردی خواند – صحه می‌گذارد و از سوی دیگر اهمیت و اولویت آن نسبت به تقیه فردی را نشان می‌دهد.

آیت الله سیستانی در درس حدیث خود، اشاره خوبی به این نکته دارند که در سطح کلی و در چنین مواردی، نه اهل بیت ع تقیه داشتند و نه علمای سلف: «از بررسی روایات اهل بیت ع درباره مسائل اعتقادی خاص به مذهب شیعه، عدم تقیه ایشان در این موارد بر می‌آید، از این روست که روایات بسیاری در باب عصمت، علم غیب، معجزات و فضائل ایشان و رذائل دیگران از ایشان صادر شده بدون آنکه تقیه یا ترسی داشته باشند. همچنین است وضعیت در مورد مسائل فقهی‌ای که مورد نزاع شدید [بین شیعه و اهل سنت] بوده است، مانند متعه، مسح بر کفش، عول و تعصیب، که در این موارد، روایات نه تنها بدون هیچ تقیه‌ای صادر شدند، بلکه شاهدیم که کتاب‌هایی در این موضوعات نیز نگاشته شده مانند کتاب اعلام شیخ مفید و انتصار سید مرتضی.»* +

 و البته ناگفته روشن است که این موارد از مسائلی است که بیشترین تنش‌ها میان شیعه و اهل سنت را در پی داشته و عدم تقیه در این سطح، به قیمت جان بسیاری از شیعیان در طول تاریخ بوده است.

امروزه و در میان بحث‌های مدعیان وحدت میان شیعه و اهل سنت، عده‌ای بر کتمان برخی از اصول مذهب شیعه – مانند تبری – در سطح عمومی اصرار زیادی دارند و به روایات تقیه استناد می‌کنند، درحالیکه – چنان که گذشت – نه تنها روایات تقیه ناظر به این موارد نیست، بلکه با رفتار و روایات متعدد بدون تقیه اهل بیت ع و علمای سلف در این مسائل و این سطح، تنافی آشکار دارد.
Show less
تمشک اوجی