تمشک اوجی

می نویسم پس هستم

می نویسم پس هستم

آخرین مطالب
پیوندها

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تولی و تبری» ثبت شده است

۲۰:۳۹۰۵
اسفند

نقل است که علامه امینی رحمة الله علیه با یکی از مفتی های اهل تسنن مقابل شد.


آن مفتی به ایشان گفت: آیا شما منکر فتوحات خلیفه دوم هستید ؟


جناب علامه امینی فرمودند: خیر !


مفتی به شدت خوشحال شد گفت: احسنت ! بالاخره اعتراف کردید ، حالا خودتان فتوحات ایشان را با زبان خود بفرمایید؛


ایشان فرمودند: اولین فتح خلیفه‌ دوم ، درِ خانه مادر ما زهرا سلام الله علیها بود که با لگد بر درِ خانه ای زد که جناب عزرائیل علیه السلام بدون اجازه‌ حضرتش وارد نشد !


فَـبُهِتَ الَّذی کَفـَـر ...

تمشک اوجی
۲۰:۲۷۰۴
اسفند
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
تمشک اوجی
۰۸:۳۴۲۷
دی

 استاد سنی سر کلاس رو به بچه ها کرد و گفت :
:point_left: نمیدونم وقتی ما قران داریم این امامت که بعضی ها(شیعه) میگن چه صیغه ایه ، :point_left::clap: 

بچه شیعه که سرشو پایین انداخته بود بلند شد، کتابشو اورد بالا و گفت : مگه ما کتاب نداریم؟
بچه ها گفتن چرا !!!!
بچه شیعه گفت پس اقا معلم چه صیغه ایه ؟

تمشک اوجی
۰۵:۵۷۲۷
دی

 روزی سعد بن عبدالله که از علمای شیعه بود در قم با شخصی از اهل سنت به مناظره پرداخت.
آن شخص گفت: شما مى گویید ابوبکر و عمر منافقانه به اسلام ایمان آورده اند و به همین جهت، مدّعى هستید که آن ها در عقبه ـ هنگام بازگشت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از تبوک ـ مى خواستند پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)را به قتل برسانند. 
بگو ببینم: چطور ممکن است؟ ابوبکر که از شک و تردید مبرّا بوده! و عمر که حامى نهاد اسلام بود! منافق باشند؟ 
آیا آن ها با میل و رغبت اسلام آوردند یا این که اجباراً مسلمان شده بودند؟ 
سعد بن عبدالله پیش خود گفت : اگر بگویم آن ها مجبور به اقرار به اسلام بوده و منافقانه ایمان آورده اند، صحیح نخواهد بود.
. در صدر اسلام نیز ایمان مردم به دلیل زور و فشار نبود، بلکه بالعکس فشار بیش تر از ناحیه مشرکین بود.
در نتیجه آن شخص اهل سنت را ترک کرد،  چون جوابی برایش نداشتم.
در ادامه سعد بن عبدالله  می گوید
از سوى دیگر، طومارى داشتم  که بیش از چهل مسأله سخت که پاسخگویى براى آن ها پیدا نکرده بودم، در آن نوشته بودم تا از بهترین همشهریم یعنى احمد بن اسحاق قمى (1) ـ که از اصحاب امام حسن عسکرى(علیه السلام)بود ـ بپرسم. 
آن روزها احمد بن اسحاق قمى براى ملاقات امام حسن عسکرى(علیه السلام)به سامرا رفتیم
احمد بن اسحاق خورجینى به دوش انداخته و آن را با پارچه اى مازندرانى پوشانده بود که حدود صد و شصت کیسه مسکوکات طلا و نقره در آن بود که هر کیسه اى به مُهر صاحبش ممهور بود.
پسر بچه اى روى زانوى راستش امام حسن عسکری ع نشسته بود، انار زرینى که از تکه هاى کوچک ترى به طرز ماهرانه ترکیب یافته بود در برابر مولایمان امام حسن عسکرى(علیه السلام)قرار داشت که نقش هاى زیبایى روى آن کشیده شده بود مى درخشید، که یکى از رؤساى بصره به حضرت اهدا کرده بود.
قلمى در دست امام(علیه السلام)بود که وقتى مى خواست چیزى بنویسد آن پسر بچه زیبا انگشتان پدرش را مى گرفت و بازى مى کرد. در این موقع، امام(علیه السلام)آن انار را مى غلطاند تا آن پسر بچه زیبا با آن بازى کرده و مشغول شود، و آنچه را که حضرت مى خواست، بنویسد.
حضرت رو به آن پسر بچّه زیبا نموده و فرمود: فرزندم، مُهر هدایاى شیعیانت را باز کن! 
او فرمود: مولا جان! آیا جایز است دستى پاک بر این هدایا و اموال آلوده و ناپاک که حلال و حرامش به هم آمیخته بخورد؟
در این موقع، امام حسن عسکرى(علیه السلام) فرمود: اى فرزند اسحاق! آنچه در خورجین دارى، بیرون بیاور تا حلال و حرامش را فرزندم جدا سازد. 
از آن همه اموال فقط اموال یک پیرزن حلال بود.
بعد فرزند کوچک امام حسن عسکری (امام مهدی عج)، سعد بن عبدالله  را خطاب دادند و فرمودند: 
و وقتى از تو درباره ایمان ابوبکر و عمر پرسید که آیا از روى میل بود یا اجبار؟
باید مى گفتى: آن ها به خاطر طمع حکومت با پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)بیعت کردند، چون ابوبکر و عمر بایهود مجالست داشتند، و آنها اخبارى را از تورات و کتاب هاى پیشین در مورد ظهور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بیان مى کردند که مى گفتند: محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) بر عرب مسلّط مى شود چنان که بخت نصر بر بنى اسرائیل مسلّط شد با این فرق که بخت نصر در ادّعاى خود کاذب بود. 
به همین جهت بیعت کردند تا وقتى که کار پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)بالا گرفت و اوضاع مساعد شد به ولایت شهرى منصوب شوند، و وقتى مأیوس شدند، همراه با عدّه اى از منافقین دیگر در عقبه به جان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)سوء قصد نمودند تا آن حضرت را به قتل برسانند، و خداوند توطئه آن ها را دفع نمود و بر آن ها آن چنان خشم گرفت که هیچ گاه روى خوشى را ندیدند. 
همان طور که طلحه و زبیر با على(علیه السلام) به طمع رسیدن به حکومت با او بیعت نمودند، و هنگامى که مأیوس شدند، پیمان خود را شکستند، و بر علیه او خروج کردند و خداوند آن ها را مانند دیگر پیمان شکنان به ورطه هلاکت افکند. (3 و 2)


متن عربی حدیث :
تمشک اوجی
۰۰:۳۳۲۷
دی

هشام کندى، گوید: امام صادق ع می فرمود:

مبادا کارى کنید که ما را بدان سرزنش نمایند، زیرا فرزند بد پدر خود را در کارى که کرده مورد سرزنش‏ قرار می‏دهد، شما براى کسى که خود را به او بسته و از دیگران به خاطر او گسسته‏ اید آبرو و زینت باشید و براى او مایه بدنامى و زشتى نباشید.

در میان عشائر و تیره‏ هاى مخالفان، نماز بخوانید (یعنى در نماز جماعت‏ آنها شرکت کنید)، بیماران آنها را عیادت کنید، و سر جنازه مرده‏ هاى آنها حاضر شوید، و مبادا آنها به کار خیرى بر شما سبقت جویند، شما به کار خیر از آنها سزاوارتر هستید.

به خدا که خداوند به چیزى مانند خب‏ء (یعنى نهانى و زیر پرده بودن) عبادت نشده است.

گفتم: خَب‏ء چیست؟ 

فرمود: تقیّه است.


تمشک اوجی
۲۳:۰۶۲۶
دی

امام صادق ع در سجده 4 مرد و 4 زن رو لعن میکردند.

اون 3 تا :) + معاویه + دو زن پیامبر+ مادر و خواهر معاویه


اصل حدیث و آیه مربوط به آن در ادامه مطلب مشاهده کنید.


ت.ض:  منبع حدیث از کتب اربعه شیعه می باشد.

تمشک اوجی
۰۶:۱۵۲۳
دی

و از آن جمله دعائى است از براى حضرت امام رضا علیه السلام در سجده شکر.

ابن طاوس علیه الرّحمة گوید که:

ما این دعا را به سندهاى خود روایت کردیم تا به سعد بن عبد اللَّه در کتاب فضل الدّعاء که ذکر نموده که روایت کرده است ابو جعفر، از محمّد بن اسماعیل بن بزیع، از حضرت امام رضا علیه التحیّة و السلام.

و همچنین بکیر بن صالح، از سلیمان بن جعفر جعفرى، از آن حضرت علیه السلام نقل کرده است که:

ما بر آن حضرت داخل شدیم و حال آنکه ایشان در سجده شکر بودند. پس سجده خود را طول دادند و چون سر مبارک از سجده برداشتند، ما گفتیم که: چه بسیار سجده خود را طول دادید.

پس فرمودند که: هر کس این دعا را در سجده شکر بخواند، مثل کسى خواهد بود که در خدمت رسول خدا به جهاد رفته باشد و در روى دشمنان خدا در روز جنگ بدر تیر انداخته باشد.

اسماعیل بن بزیع و سلیمان گویند که ما گفتیم: پس این دعا را بنویسیم. فرمودند که: بلى این دعا را بنویسید و هر گاه تو سجده کنى سجده شکر را، پس تو این دعا را بخوان و دعا این است:

خداوندا لعن کن بر آن دو شخص که تغییر دادند دین تو را و برطرف کردند نعمت تو را و تهمت زدند بر پیغمبر تو که رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او و مخالفت ورزیدند.

ملّت تو را و اعراض کردند از راه و طریقه حق تو و انکار نمودند نعمت‏ هاى تو را و ردّ کردند بر تو سخن و قرآن تو را و استهزا نمودند بر پیغمبر تو و کشتند پسر پیغمبر تو را و تغییر دادند قرآن تو را و انکار نمودند آیه‏ هاى تو را و استهزا نمودند به روز معاد و حشر تو و سرپیچیدند از بندگى و فرمانبردارى تو و کشتند دوستان تو را و نشستند در مجلس خلافت که نبود آنها را در آن هیچ حقّى و سوار کردند مردمان را بر دوش هاى آل محمّد.

 خداوندا لعن کن آن دو شخص را لعنى که پى در پى آید بعضى از آن بعضى را و محشور گردان آنها را و تابعان آنها را بسوى جهنم در حالى که باشند کوران.

خداوندا بدرستى که ما نزدیکى می ‏جوئیم بسوى تو به سبب لعنت کردن بر این دو شخص و به سبب بیزار بودن از این هر دو در دنیا و در آخرت.

 خداوندا لعن کن بر کشنده امیر المؤمنین و بر کشنده امام حسین پسر على و پسر [فاطمه‏] دختر رسول خدا که رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او.

 خداوندا زیاد گردان عقوبت آن دو شخص را بالاترین عقوبتها و زیاد گردان خفّت آنها را بالاترین خفّتها و خوار گردان آنها را بالاترین خواریها و رسوا کن آنها را الاترین رسوائی ‏ها.

 خداوندا بینداز آن هر دو را در آتش جهنم انداختنى شدید و سرنگون انداز آن هر دو را در عذاب دردناک از جانب خود سرنگون کردنى.

 خداوندا محشور کن آن هر دو را و تابعان آنها را بسوى جهنم در حالى که باشند مجتمع.

 خداوندا پراکنده کن اجتماع آنها را و متفرّق ساز امر آنها را و مخالفت انداز میان اتفاق آنها  و جدا ساز جمعیت آنها را و لعن کن بر پیشواى آنها و بکش سرکرده‏ هاى آنها را و برگزیده‏ هاى آنها را و بزرگان آنها را و لعن کن بر سرکرده‏ هاى آنها و بشکن علم و نشانه بزرگى آنها را و بینداز شدّت عقوبت را میان آنها و باقى مگذار از آنها احدى را.

 خداوندا لعن کن بر ابو جهل  و بر ولید لعنى را که پى در پى باشد بعضى از این بعضى را و تابع شود بعضى بعضى را.

 خداوندا لعن کن آن هر دو را لعنى که لعن کند آنها را به آن لعن هر فرشته نزدیکى و هر پیغمبر فرستاده‏ شده ‏اى و هر شخص مؤمنى که خالص کرده باشى تو دل او را براى ایمان.

 خداوندا لعن کن آن هر دو را لعنى که پناه گیرند از آن اهل آتش از عذاب آن،

 خداوندا لعن کن آن هر دو را لعنى که نرسیده باشد به خاطر کسى،

 خداوندا لعن کن آن هر دو را در پنهان‏ از نهانى خود و در ظاهر از آشکار خود و عذاب کن آن هر دو را عذابى که باشد در تقدیر تو و بالاتر از آنچه تقدیر نموده‏ اى آن را و شریک گردان با این هر دو، دو دختر آنها را و پیروان آنها را و دوستداران آنها را و کسى را که متابعت نماید آنها را.

 بدرستى که تو شنونده دعائى و رحمت فرستد خدا بر محمّد و بر آل او همگى.

   

________________________________________
ابن طاووس، على بن موسى - طبسى، محمد تقى بن على نقى،
مهج الدعوات / ترجمه طبسى، 1جلد، صفحه 402- 404، رایحه - تهران، چاپ: اول، 1379 ش.


اصل حدیث به عربی در ادامه مطلب:
تمشک اوجی
۲۳:۱۲۲۱
دی
خلاصه ای از یک سخنرانی با موضوع تولی و تبری

به نام خدا

ادیان به بشر کمک میکنند که فکر و احساس ش رو کنترل کند.
همه چیز از  فکر و  حس منتج میشه.
--------
زیارت عاشورا هویت و مانفیست شیعه ست.
--------
اخلاق برای  کنترل  عواطف ست.
اخلاق  مثل آب میمونه که  اگه بهش  جهت داده بشه و  هدایت بشه باعث سر سبزی و آبادانی میشه.
و  گر   هدایت نشه میشه  سیل و سونامی
--------
کسی نمیتونه بگه متدین هست  اما نمیتونه عواطف  ش رو  کنترل کنه.
--------
از ده تا فروع دین دو تاش  تولی و تبری ست.
دین همه ش  حب و بغض ه.
عاشورا همش تولی و تبری ست.
--------
حاضرِ غایب روز عاشورا حضرت علی ع بودند.
یه عده ای بغض علی ع رو داشتند.
یه عده حب  علی ع داشتند و مدافع پسر امام علی ع
--------
دین ما با تبری شروع میشه و بعد سراغ تولی میره
اول ش میگیم لا اله 
اول باید نه بگی به خدایگان دیگر
--------
گاهی میان دین رو  عاشقی و شعر  معرفی میکنند.
مثل کتاب "عاشق شو" که دفتر نشر فرهنگی چاپ کرده. اینها خزعبلاتی بیش نیست.
--------
فروع دین ما:
نماز • روزه • خمس • زکات • حج •جهاد • امر به معروف و نهی از منکر •تولی • تبری

چون تولی و تبری رو در انتها میگند این نشونه کم اهمیتی آن نیست.
--------
نماز بدون تولی و تبری، خم و راست شدنی بیش نیست.
--------
950 سال عمر کنی و نماز بخونی، بدون ولای علی ع هیچ ه. (1)

--------
مدت رسالت پیامبر 23 سال بوده. 23 سال مشقت و سختی. 
اون وقت از طرف خداوند آیه نازل میشه، اگه این کار رو انجام ندی، تمام 23 سال رسالت ت هیچ خواهد بود.
اون کار چیه؟
معرفی امام علی ع به عنوان جانشین و وصی خود در غدیر خم. (2)

ولایت علی  همچون نخِ تسبیح است.

--------
اسلام خاتم ادیان است.
باید دین سلامت خودش را حفظ کند تا خاتم باشد.
سلامت دین را امامت تعیین میکند.
اسلام منهای امامت میشه داعش و القاعده و جبهه نصره.
--------
در کربلا خیلی ها نماز میخواندند، از هر دو لشگر.
نماز ملاک نیست.
در تاریخ پر است از نماز خوان های بی دین.
اون دینی که با نماز شروع میشه و به تولی وتبری خانم میشه، دین است.
--------
پازل اسلام را ولایت کامل میکند.
--------
تولی، بروز خارجی «حبّ فی اللّه» 
تبری، بروز خارجی «بغض فی اللّه» 
--------
خدا میگه: ما دو سینه هیچ کس، دو قلب قرار ندادیم تا با یکی دوست داشته باشه و با دیگری تنفر داشته باشه.
تو یه قلب داری، پس وقتی خدا رو دوست داری، هر چیز غیر خدایی رو از خودت دور کنی.
هر کسی و هر چیزی که از جنس بندگی خداست، باید وارد قلب ت بشه.
هر کسی به مراتبی رسید، دَربون قلب ش بود و قلب ش کاروان سرا نبود.
آیه 4 سوره احزاب رو بخونید.
مَّا جَعَلَ اللَّـهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ ۚ...
خدا در درون یک مرد دو قلب قرار نداده...
--------
از مردم کسانی هستند که خدا را تا... دوست دارند.
تا اونجایی که با هوای نفس شون مطابق ت داشته باشه.
اما مومنین خدا رو همواره دوست دارند.
--------
تجلی تولی، سلام است.
تجلی تبری، لعن است.
که هر دو تکلیف دینی ست.
--------
لعن و سُب (فحش) دو تا کلمه متفاوت است.
حتی آیه داریم که بت های آنها رو  فحش ندهید، چون آنها هم به خدای شما فحش میدند.
لعن، اظهار برائت و نفرت و دوری و حفظ فاصله از ستم کار است.
در قرآن آمده:
لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ  (سوره أعراف آیه44)
 أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ  (سوره بقره آیه 159)
آنان را خدا لعنت کرده و لعنت‌کنندگان لعنتشان کنند

سب در قرآن:

وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ سوره انعام آیه 108

و آنهایی را که جز خدا می‌خوانند ، دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی (و) به نادانی ، خدا را دشنام خواهند داد .

--------
تولی و تبری، آدم ها رو صرف نظر از زمان و مکان زیر یک چتر قرار میدهد.
تولی و تبری، خیلی معجزه میکند.

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ی 12 نهج‌البلاغه به این حقیقت قطعی اشاره فرموده‌اند. پس از پیروزی امیرالمؤمنین(ع) در جنگ جمل در سال 36 هجری، یکی از یاران امام گفت: «دوست داشتم برادرم با ما بود و می‌دید که چگونه خدا تو را بر دشمنانت پیروز کرد.»

امام(ع) از او پرسید: «آیا فکر و دل برادرت با ما بود؟ (با ما هم‌عقیده است؟)»

عرض کرد، آری. امام(ع) فرمود: «پس او هم در این جنگ با ما بود، بلکه آن‌هایی که با ما در این نبرد حضور ندارند و در پشت پدران و رحم مادران می‌باشند، ولی با ما هم‌عقیده و هم‌آرمانند، شریکند...»

در واقع هر کس به فعلِ قومی راضی باشه، به همان شکل محشور میشه.
--------
تولی و تبری یه بحث است، ظهور آن یک بحث دیگر. که بستگی به شرایط و زمان دارد.
حتی نماز که از اصول دین هست، در شرایط مختلف به جا آوردن آن مختلف است.
فرضا اگه نمیتونی ایستاده بخونی، نشسته بخون.
در سفر، نماز رو شکسته بخون.
--------
آیه 28 آل عمران درباره تقیه است.
به آن معنی است که یک فرد مسلمان برای نجات جان خود از انجام برخی اعمال پرهیز کند؛ به عنوان نمونه اگر مسلمانی در برابر کفار قرار گیرد وخطر جانی او را تهدید کند می‌تواند مسلمان بودن خویش را پنهان کند. (3)

شان نزول آن درباره عمار یاسر است. (4)

البته تقیه گاهی واجب است و گاهی مکروه و گاهی حرام.
اگه با ابراز دین نفس خودم و دیگری از بین بره، مجبوریم که تقیه کنیم.
اما این به معنی صرف نظر کردن کامل از اون اصل نیست.
مثل این که بگیم چون یه عده نمی تونند روزه بگیرند، کلا بگیم روزه تعطیل.
برخی ها به بهانه وحدت و عدم ایجاد تفرقه، کل قضیه رو منکر میشند.
اگر این طور باشد که اول تفرقه افکن خدا بوده که حق رو از باطل جدا کرده.
--------
برخی ها روی اشخاص دینی بیشتر از خدا تعصب دارند و دست خودشون هم نیست با این که میدونند اشتباه است، اما همچنان ناراحت میشند. پس نباید لعن علنی کرد که طرف ناراحت بشه.
برای مثال، عبدالباقی قرنه الجزایری که مستبصر است، کتاب نوشته در نقد عمر و معاویه.... (5)
. اما با این حال وقتی کسی لعن معاویه رو جلوش بکند ناراحت میشود. چون بزرگ شده با اعتقاد، با این که میدونه اشتباهه.

--------
همان طور که گفته شد:
تولی و تبری یه بحث است، ظهور آن یک بحث دیگر. که بستگی به شرایط و زمان دارد.

برای مثال ایت الله خوئی لعن دشمنان امام علی رو قبول داشتند، اما این حال اجازه میدادند که از وجوهات به آوارگان فلسطینی کمک بشه.
ما با خود اهل سنت مشکلی نداریم، ما با دشمنان امام علی مشکل داریم.
--------
ضمن این که جلسه خصوصی با جلسه اغیار فرق دارد.
عده ای به بهانه وحدت حتی مانع ابراز عقاید شیعه در جمع خصوصی میشوند.
به طوری که بچه شیعه حتی از ماجرای شهادت حضرت زهرا و قاتلین شان  اطلاع ندارد.
در یک مدرسه راهنمایی، مداحی آمد لعن دشمنان امام علی ع را گفت. به این صورت که:
لعن بر اولی. لعن بر دومی. لعن بر سومی.
با گفتن هر قسمت از لعن  دسته ای از بچه ها می خندیدند.
وقتی علت رو جویا شدند، گفتند چون دانش آموز ها فکر میکنند که دارید به معلم های کلاس اول و دوم و سوم لعن میفرستید.
یعنی تا این حد بچه شیعه های ما پرت هستند از ماجرا.
------
شهید شیخ شحاته علاقه زیادی به لعن گفتن داشت.
ازشون پرسیدند چرا این قدر علاقه دارید؟
پاسخ دادند: آیا شما اگه کسی عزیزان ت رو در آتش بیندازه، از دست ش عصبانی نمیشید؟ این که پدر و عمه و اقوام من به خاطر تبعیت از دشمنان امام علی در آتش جهنم قرار میگیرند و تازه  40 سال عمر من را ضایع کرد.

-------
کنیه حضرت محمد ص، ابوالقاسم است.
در حالی که ایشان پسری به اسم قاسم نداشتند.
پیامبر پدر امت هستند و یکی از افراد امت، امام علی ع هستند.
که امام علی ع قاسم و تقسیم کننده بهشت و جهنم هستند.
در واقع ایشان پدرِ قاسم بهشت و جهنم هستند.
برای همین پیامبر لقب ابوالقاسم دارند. (6)

---------
این بود خلاصه ای از مراسم جمعه 17 ربیع الاول سال 93  کوچه دوم.
---------
منابع:
1.
اصل حدیث:
ابوحمزه ثمالی نقل می کند که امام سجاد (ع) در مسجد الحرام از ما سؤال پرسیدند: « أَیُّ الْبِقَاعِ أَفْضَلُ فَقُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ فَقَالَ أَمَّا أَفْضَلُ الْبِقَاعِ مَا بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ ع فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیْرِ وَلَایَتِنَا لَمْ یَنْفَعْهُ ذَلِکَ شَیْئاً» 
« با فضیلت ترین بقعه – در مسجد الحرام - کدام است؟ عرض کردیم: خداوند و پیامبرش و فرزند پیامبر بهتر می دانند - یعنی رعایت احترام به بزرگتر- بعد امام فرمودند: برترین بقعه بین رکن - حجرالأسود- و مقام حضرت ابراهیم (ع) است. اگر کسی عمر حضرت نوح داشته باشد، یعنی 950 سال عمر کند و روزهای عمر را روزه بگیرد و شبهای آن را شب زنده داری کند و در میان رکن و مقام بمیرد، بدون اینکه ما را دوست داشته باشد این عبادات برایش فایده ای ندارد. »

2. 
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّـهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ﴿٦٧﴾ سوره مائده
ای پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‌ای، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوی دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتی) راهنمایی نخواهد کرد.

3.
لَّا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ۖ وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّـهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۗ وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّـهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّـهِ الْمَصِیرُ ﴿٢٨ سوره  آل عمران﴾
نباید اهل ایمان، مؤمنان را وا گذاشته و از کافران دوست گزینند، و هر که چنین کند رابطه او با خدا مقطوع است مگر برای در حذر بودن از شرّ آنها (تقیه کنند). و خدا شما را از (عقاب) خود می‌ترساند و بازگشت همه به سوی خدا خواهد بود.

4.
وقتی عمار یاسر در مقابل شکنجه ها تاب مقاومت نیاورد و اظهار کفر کرد و این در حالی بود که پدر و مادرش یاسر و سمیه زیر شکنجه های مشرکان به شهادت رسیده بودند، مشرکان او را آزاد ساخت. عمار نگران و سراسیمه خدمت رسول خدا(ص) رسید که من زیر شکنجه چنین کلماتی بر زبان رانده و اظهار کفر نموده‌ام. این آیه نازل شد که هرکس بعد از ایمان به خدا و رسولش کافر شود گرفتار عقوبت سختی خواهد شد مگر آنکه مجبور شود و قلبش به ایمان مطمئن باشد.

5.

6.
(معانی الأخبار/ج3/ص53 ، علل الشرائع/ج2/ص127، عیون أخبار الرضا/ج2/ ص85

------------
پ.ن:
اگر اشتباهی در نقل مطالب است متوجه نویسنده است و نه سخنران.
چون در حین سخنرانی و با عجله یادداشت برداری شد.
سعی کردم احادیث و آیه هایی که به صورت اشاره در سخنرانی بیان شد را پیدا کنم و از صحت شون مطمئن باشم و به صورت کامل در متن آوردم.

با تشکر
تمشک اوجی




تمشک اوجی